رفتم به سوی دریا

رفتم به سوی دریا
به سوی موج و ساحل
اونجایی که دو تا دل
عشق خدایی داشتند
از غم رهایی داشتند
دریا همان دریا بود
شن ها همان شن ها بود
موج و غروب و دریا
مثل گذشته ها بود
دیدگاه ها (۱)

ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻤﻠﮏ ﺧﻮﺩ ﺩﺭﺁﻭﺭﯼ ،ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ...

زندگی اونجاش خوبهکه تو کنارم باشی...💜

می خواهمیک دل سیر زندگی کنمتو هم نرم نرم نگاهم کنمن قدم به ق...

💕 از شعر واستعاره و تشبیه برتری💕 💕 با هیچ کسجز تو نسنجیده ام...

شمال و غروب و معمای توکدوم روز خوب تماشای توامان از نم جاده ...

عاشقی با تو قشنگ است بیا دل بدهیم فکر کن ! قافیه تنگ است بی...

🌿 در ژرفای درد، نوری پنهان است 🌿✨ فصل اول — بخش ۶: پذیرش و ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط