توبه بوستون می روی

توبه بوستون می روی
من نمیدانم کجاست دلم میگیرد
توبه گاباتا می روی
من نمیدانم کجاست دلم میگیرد
توبه هرجا که من نمی شناسم می روی
"دلم می گیرد"

نمیدانم چرا فکر میکنم جاهای دور و نا آشنا
در قلمرو مرگ واقع شده اند
نمی گویم به سفرنرو...
برو...
اما به تبریز به اهواز
یا به هر جا که بتوانی با اتوبوس های آخر شب برگردی

نمیشود به هواپیماها اعتماد کرد
آدم هارا به پرنده تبدیل میکنند
ومن به یاد ندارم
پرستویی ازبوستون
یادرنایی از گاباتا بازگشته باشد!
دیدگاه ها (۱)

.باور کن که عشق در قاموس من نبوداگر شدم اتفاق ناگهانِ توگناه...

خوبترین حادثه می دانمتخوبترین حادثه می دانی ام ؟حرف بزن ابر ...

و عشقاز خاطر می‌برد خود راوقتی میان حالِ خوبـمانغرقیـم ما..

چه کرده ای تو با‌ دلمکه ناز تو نیاز ماست...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط