ashgoolanh

@ashgoolanh
خوابم نمےبرد
بغض روی ثانیه هایم راه مےرود

دوباره " تو " را کم آورده ام " تو " را و عطر نبودنت را

هیچ میدانستے

هیچکس به اندازه ی " تو " مرا نمے فهمد

این را خودم همین روزها

از حال خراب و بغضم فهمیدم

وقتے که نبودن هایت را

در ثانیه های بغض آلود نفس کشیدم

جای خالے " تو " با هیچ چیز پر نمےشود

کاش حتے شده یک بار

لابه لای غم دلتنگے من " تو " گذر مے کردی

و مرا مے دیدی

که چو رگبار بهار

در پےات مے بارم

گفته بودند که
از دل برود هر آنکه از دیده برفت " تو " که همچون نفسے " تو " که از دیده برفتے و نرفتے از یاد

مـبـر از یـ♡ــــاد مرا ♡
دیدگاه ها (۳)

این داستان واقعی است و با انتشار این داستان امیدواریم که مرد...

سیگار میڪشیدخسته بودانقدرخستہڪہ یادش رفتبعد اخرین پوڪہسیگار ...

بــــــــــہ ڪانال مـــــــــا بپیوندید ✍تڪست لـــــش ✍ت...

بــــــــــہ ڪانال مـــــــــا بپیوندید ✍تڪست لـــــش ✍ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط