بهم نگو استراحت کن تا خوب شی

بهم نگو "استراحت کن، تا خوب شی"
باهام حرف بزن، تا خوب شم
من بیشتر از هر چیزی، به صدات نیاز دارم تا آرومم کنی ..!
به بودنت کنارم، نیاز دارم که دستامو بگیری ..
فشارشون بدی ..
حسِ آرامشِ دستاتو بهم بدی و بگی: " ببین پسر جون .. من خودم هستم که آرومت کنم
نه میخواد استراحت کنی، نه هم قُرص مُرص بخوری ..
خودم حالتو روبراه میکنم ..
کسی هم اگه خواست حالتو خراب کنه، با خودم طرفه ..
چشم ازت برنمیدارم که مبادا حالت بد شه ..
اصلاً میبرمت بیرون یه چرخی بزنیم تا این شهر، حسابِ کار دستش بیاد که هیچ جوره، نمیتونه حالتو خراب کنه ..
نمیتونه تا وقتی من و تو کنارِ همیم، انرژیِ منفی بهمون بده ..
اصلاً ببین پسر جون، من فقط اومدم که تو، توو زندگیت آرامش داشته باشی، من قربونِ آقایی برم ..! خب؟! "
دیدگاه ها (۳)

مگه ما هم دیگه رو دوست نداشتیموهمه حسودیشون نمی شد به این هم...

چیزی به او گفتم، خندید و بین خنده‌هایش گفت: «دیوونه!» و باز ...

من که می گویم ؛ "گیر دادنِ زن ها اصلاً چیز بدی نیست..."زنی ک...

من ازت چی خواسته بودم مگه؟جز اینکه وقتایِ دلخوری هوایِ گرفتگ...

وانشات بومگیو •••وقتی تو اوج ناراحتیه و کنارشیآروم روی تختت ...

همه داریم جون می‌کنیم تا بتونیم یکم بهتر زندگی کنیم، کی گفته...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط