شیفت شب

شیفت شب...
P26

هانول: دادشی...بهوش اوم...

کوک: برات توضیح میدم هانول!

هانول: اون...ا.ته؟

کوک: اوهوم

ا.ت: ه..هانول....ببخشید!

هانول: چی رو ببخشم؟تو داری به تهیونگ خیانت میکنی!

کوک: اون طور که فکر میکنی نیست خواهر کوچولو...تو هنوز خیلی چیز هارو نمیدونی!

هانول: پس چطوریه!!؟؟

"کوک و ا.ت کل ماجرا رو تعریف کردن..."

هانول: (تعجب)پس...تهیونگ چی؟

ا.ت: اون مشکلی نداره...

فلش بک

"ویو ا.ت"

"بعد از شهربازی تهیونگ منو رسوند خونه...اما باید چیزی رو بهش میگفتم وگرنه احساس خیلی بدی بهم دست می‌داد!"

ا.ت: تهیونگ...باید یه چیزی بهت بگم!

ته: هیششش...همه چی رو میدونم!(لبخند)میدونم که دوباره عاشقش شدی،ا.ت تو باید بهش بگی که هنوزم دوستش داری!

"ا.ت تهیونگ رو به آغوش کشید..."

ا.ت: ممنونم...ممنونم که منو درک میکنی! تو که ناراحت نمیشی،درسته؟

تهیونگ: نه عزیزم...ناراحت نمیشم! راستش.. من هم از یه دختری خوشم اومده..(خجالت)

ا.ت: هی...تبریک میگم(لبخند)هر وقت تونستی..راجبش بهم بگو! و اینکه...ما دوست میمونیم،درسته؟

تهیونگ: صدر صد(لبخند)حالا هم برو...دیروقته!شبت بخیر...

پایان فلش بک
دیدگاه ها (۰)

شیفت شب...P27"ویو خونه ی هانول"هانول: داداشی..حالت خوب شد؟کو...

شیفت شب...P28کوک: قبول نیست..ا.ت: چی؟کوک: تو به تهیونگ جلوی ...

شیفت شب...P25"ویو ا.ت""تمام حرف هاش رو گوش دادم...اگر واقعا ...

شیفت شب...P24"ویو کوک""وقتی این حرف و زد خیلی ناراحت شدم...ا...

love Between the Tides²⁶رفتم سوار ماشین شدم تهیونگ: دو ساعت ...

love Between the Tides²⁵چند دقیقه بعدم: چیکار میکنی؟ ا/ت: هی...

love Between the Tides³⁴شب برگشتم خونه ا/ت: تهیونگ تهیونگ: ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط