انگار نه انگار

انگار نه انگار

ای اشک مرا فرصت دیدن بده یکبار
ای قلب کمی زنده شو در این همه تکرار

ای مرگ، چرا نرخ تو این قدر گران است
من می خرمت بیشتر از قیمت بازار

ای خانه مگر عرضه نداری که بریزی
روی سر این سایه ی دیوار به دیوار

یک درد ندارم که بگویم به جهنم
اما به جهنم که تو انگار نه انگار

اصلا خبرت نیست، بپرسی که چه حالم
حتی شده یک دفعه نه هر لحظه نه هربار

در وحشت تنهایی من عشق بزرگیست
ای وحشت تنهایی من، دست نگهدار

حسین حیدری"رهگذر"
دیدگاه ها (۱)

کروناآنکه دلش رفت بگو آنکه دلش بُرد کجاست؟آنکه ز من برد دل و...

#خیریه_آنا تقدیم می کند #بیایید_در_کار_خیر_شریک_باشیمفروش هش...

تبعیدتو دل دل می کنی اما دلم را دست تو دادمولی ای کاش جای دل...

شهره شهرروی قبرم بنویسید که عاشق بودمتا بخوانند و بفهمند که ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط