مافیای خشن پارت یانزدهم
که یهو دیدم دستامو گرفت و گفت......
کوک: من نمیخوام زوری ازدواج کنیم فقط مجبور بودم شرمنده که اونجوری باهات حرف زدم و تهدیدت کردم واقعا متاسفم
ویو ات: وقتی اینو گفت قلم شکست و ناخواسته بغلش کردم
ات: اگه به خودم میگفتی بهتر نبود؟
کوک: چرا واقعا متاسفم
ات: خب دیگه بسه اقای مثلا مافیا
کوک: با مزه
ات: لابد انقدر بی مزه مثل بعضی مافیا ها نیستم
کوک: خب الان با ازدواج مشکلی نداری
ات: اوممم نچ
کوک: خوبه من دیگه خوابم میاد بریم بخوابیم
ات: بریم
ات: کجا داری میای؟
کوک: اتاق دیگه
ات: اتاق شما از اون وره داداش
کوک: کو نمی بینم
ات: یکم برو اونور تر میبینی
کوک: خب بیا اومدم
(ات سریع درو میبنده)
کوک: نامرد تو تقلب کردی
ات: حالا هرچی
(فلش بک فردا)
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
ویو ات: صبح بیدار شدم حموم رفتم و کارای لازم رو کردم رفتم توی پذیرایی و دیدم جونکوک با یه کت شلوار مشکی نشسته رو کاناپه
کوک: های بیب
ات: سلام
کوک: این چه وضعیه برو لباس عروس بپوش
ات: اوو تا 1 ساعت دیگه
کوک: 1 ساعت دیگه باید تو تالار باشیم
(راستی لباس ات و کوک رو گذاشتم)
ات لباس عروس میپوشه و یه ارایش لایت میکنه و موهاشو مدل میده و میره توی سالن
کوک: واو
ات: خوشگل زیاد ندیدی؟
کوک: نه راستش شما چشمم رو گرفتی بانو
ات: میدونم
باهم دیگه میرن تالار و وقتی وارد تالار میشن یهو....
کوک: من نمیخوام زوری ازدواج کنیم فقط مجبور بودم شرمنده که اونجوری باهات حرف زدم و تهدیدت کردم واقعا متاسفم
ویو ات: وقتی اینو گفت قلم شکست و ناخواسته بغلش کردم
ات: اگه به خودم میگفتی بهتر نبود؟
کوک: چرا واقعا متاسفم
ات: خب دیگه بسه اقای مثلا مافیا
کوک: با مزه
ات: لابد انقدر بی مزه مثل بعضی مافیا ها نیستم
کوک: خب الان با ازدواج مشکلی نداری
ات: اوممم نچ
کوک: خوبه من دیگه خوابم میاد بریم بخوابیم
ات: بریم
ات: کجا داری میای؟
کوک: اتاق دیگه
ات: اتاق شما از اون وره داداش
کوک: کو نمی بینم
ات: یکم برو اونور تر میبینی
کوک: خب بیا اومدم
(ات سریع درو میبنده)
کوک: نامرد تو تقلب کردی
ات: حالا هرچی
(فلش بک فردا)
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
ویو ات: صبح بیدار شدم حموم رفتم و کارای لازم رو کردم رفتم توی پذیرایی و دیدم جونکوک با یه کت شلوار مشکی نشسته رو کاناپه
کوک: های بیب
ات: سلام
کوک: این چه وضعیه برو لباس عروس بپوش
ات: اوو تا 1 ساعت دیگه
کوک: 1 ساعت دیگه باید تو تالار باشیم
(راستی لباس ات و کوک رو گذاشتم)
ات لباس عروس میپوشه و یه ارایش لایت میکنه و موهاشو مدل میده و میره توی سالن
کوک: واو
ات: خوشگل زیاد ندیدی؟
کوک: نه راستش شما چشمم رو گرفتی بانو
ات: میدونم
باهم دیگه میرن تالار و وقتی وارد تالار میشن یهو....
- ۱۰.۵k
- ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط