پارت پونزدهم
پارت پونزدهم
ات ویو
+هیاما( داد)
(علامت هیاما & )
&سلام ات
+سلام چ طوری؟
&خوبم بله کارم داشتی؟
+خواستم بگم ...... هیچی مهم نیست
&ن بگو
ای واییی نمی تونم اونو دشمن خودم کنم حالا چ کار کنم واییییی
+ام..... خوب..... چیزه می شه کتاب فیزیک رو قرض بگیرم؟
&اره حتما ولی چرا از سونی نگرفتی
+سونی خودش می خواست اگه نمی تونی اشکال نداره
&ن ن بیا همه چیزو نوشتم اینم دفترم یکم چیزم ت این نوشتم
اخی نقشم خوب گرف باید باهاش گرم بگیرم
+واییییی مرسی دختر
&خواهش
+خب بیا یکم قدرم بزنیم
&باشه
+می گم دیشب ی صدایی اومد از حیاط اون وی بود ت می دونی؟
&ن ولی دیدم یکی افتاد ت اب
+وایییییی
~اتتتت
+چیه
&سلام
~سلام هیاما
بچه ها فهمیدم چیشده دیشب
+&(این یعنی هیاما و ات باهم)چی شده؟
~جیمین افتاد ت اب رفتم احوالشو پرسیدم و گفت انگار یکی هلم داده
+واییییی هی اینا بیا ما هم بریم احوالشو بپرسیم
&من نمی یام
+چرا؟
&مگه نمی دونی؟
+ن
&جیمین دوست پسر سابقم بوده
+عاها باشه اشکال نداره نمی خوام فوضولی کنم
دست سونی و گرفتم و رفتیم و از دور برای هیاما دست تکون دادم اونم همین طور
رفتیم ت
+واییی سونی کارت عالی بود
~مرسی
+خب حال جیمین بهتره؟
~عاره بهتره
یک هفته بعد
با هیاما دوست شدم و اونم مهربون ولی باید اون روشو دید
امروز ب یکی از پسرایی ک می دونستم رو کراشه گفتم برای هیاما نقش بازی کنه اونم گفت چی گیرم
+اول انجام بده بعد ولی باید قول بدی نپلکی فمیدی؟
پسره:عاره
=سلام ات می تونم باهات حرف بزنم
+پوففففف چی می خوای
=بیا
دنبالش رفتم ب اتاق ورزش
بقیش یکم اسماته بیاید ت کامتا
ات ویو
+هیاما( داد)
(علامت هیاما & )
&سلام ات
+سلام چ طوری؟
&خوبم بله کارم داشتی؟
+خواستم بگم ...... هیچی مهم نیست
&ن بگو
ای واییی نمی تونم اونو دشمن خودم کنم حالا چ کار کنم واییییی
+ام..... خوب..... چیزه می شه کتاب فیزیک رو قرض بگیرم؟
&اره حتما ولی چرا از سونی نگرفتی
+سونی خودش می خواست اگه نمی تونی اشکال نداره
&ن ن بیا همه چیزو نوشتم اینم دفترم یکم چیزم ت این نوشتم
اخی نقشم خوب گرف باید باهاش گرم بگیرم
+واییییی مرسی دختر
&خواهش
+خب بیا یکم قدرم بزنیم
&باشه
+می گم دیشب ی صدایی اومد از حیاط اون وی بود ت می دونی؟
&ن ولی دیدم یکی افتاد ت اب
+وایییییی
~اتتتت
+چیه
&سلام
~سلام هیاما
بچه ها فهمیدم چیشده دیشب
+&(این یعنی هیاما و ات باهم)چی شده؟
~جیمین افتاد ت اب رفتم احوالشو پرسیدم و گفت انگار یکی هلم داده
+واییییی هی اینا بیا ما هم بریم احوالشو بپرسیم
&من نمی یام
+چرا؟
&مگه نمی دونی؟
+ن
&جیمین دوست پسر سابقم بوده
+عاها باشه اشکال نداره نمی خوام فوضولی کنم
دست سونی و گرفتم و رفتیم و از دور برای هیاما دست تکون دادم اونم همین طور
رفتیم ت
+واییی سونی کارت عالی بود
~مرسی
+خب حال جیمین بهتره؟
~عاره بهتره
یک هفته بعد
با هیاما دوست شدم و اونم مهربون ولی باید اون روشو دید
امروز ب یکی از پسرایی ک می دونستم رو کراشه گفتم برای هیاما نقش بازی کنه اونم گفت چی گیرم
+اول انجام بده بعد ولی باید قول بدی نپلکی فمیدی؟
پسره:عاره
=سلام ات می تونم باهات حرف بزنم
+پوففففف چی می خوای
=بیا
دنبالش رفتم ب اتاق ورزش
بقیش یکم اسماته بیاید ت کامتا
- ۶.۱k
- ۲۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط