ارباب مرگبار من پارت

ارباب مرگبار من: پارت ۳
از زبون میسو
فهمیدم جونگکوکه کنار گوشم نجوا کرد
+بیبی بهت گفتم که با پسر دیگه ای جز خودم گرم نگیری
-من گرم نگرفتم فقط داشتم..(جونگکوک حرفشو قطع کرد)
+مهم اینه که قانون منو زیر پا گذاشتی هیچکس حق نداره قانون منو زیرپا بزاره
-خیلی خب باشه ببخشید ارباب
+یه ببخشید کافی نیست!(نیشخند)
-بعد گردنمو محکم گاز گرفت دردم اومد ولی هیچی نگفتم همون‌طور که دستاش دور کمرم سفت بود
+آخر هفته باید یه سفر کاری بریم و تو هم حتما میای
-اوکی
-و بعد دستاشو از دور کمرم ورداشت و
+دیگه حق نداری با ته حرف بزنی
-چرا اونوقت
+چون اربابت میگه گفتم که حرف نباشه رو حرفم(با عصبانیت)
-اوففففف
+این چندتا برگه رو هم بزار تو اتاقم
-چشم
از زبون میسو
-وارد اتاق رئیس شدم وقتی کِشو میز رو باز کردم برگه ها رو گذاشتم که یه اسلحه دیدم خیلی ترسیدم سریع سر جاش گذاشتمو بیرون اومدم
- از اونجایی که خیلی کنجکاوم تصمیم گرفتم تو صندوق عقب ماشین لوکس جونگکوک قایم شم ببینم قضیه چیه
پرش زمانی به موقعی که میسو تو صندوق عقب ماشین جونگکوکه
-تو ماشین بودم که جونگکوک داشت با بادیگارد کناریش حرف میزد لحنش هم خشن هم سرد و همچنان عصبی بود و همش در مورد کُشت و کُشتار حرف میزد(علامت بادیگارد°)
°ارباب بانو میسو رو خیلی دوست دارین درسته؟
+آره و آخرش مال خودم میشه
°بله صدرصد بلاخره شما مافیای بزرگ جهان هستین
از زبون میسو
-مث چی ترسیده بودم وقتی فهمیدم مافیاس و باورم نمیشه عاشق یه مافیا شده بودم 🙄
-وقتی رسیدیم همه از ماشین پیاده شدن و بعد از چند مین که میخواستم منم بیام پایین بادیگارد جونگکوک در صندوق عقب رو باز کرد
+بیبی مثل اینکه خودت با پای خودت اومدی بغلم
-س..سلام ارباب(با ترس)
ادامه دارد......
حمایت خوشملام🙏
شرط: ۱۰ لایک ۱۰ کامنت
اگه نظری دارید که بعضی جاها رو تغییر بدم یا ادامش چجوری باشه بگید در خدمتم❤️
دیدگاه ها (۹)

ارباب مرگبار من:پارت ۲از زبان جونگکوکداشتم با زیر دستم حرف م...

فیکاسم فیک:ارباب مرگبار منشخصیت ها جونگکوک_ ، میسو+تهیونگ× ،...

یه چیزی رو خیلی خوب فهمیدم اینکه همیشه گوشه ی قلبم بودی وقتی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط