دلنشین ای غم دلواپسی ات بر کمرم

دلنشین ! ای غم دلواپسی ات بر کمرم
من از آنی که تو پنداشته ای خسته ترم

عمر من کمتر از آنست که باور بکنم
که تو یک روز بخواهی بروی از نظرم

راه برگشت کجا؟؟ لمس کن این فاجعه را
بی تو هر لحظه پلی میشکند پشت سرم

بازهم کشته و بازنده این جنگ منم
که تو با لشکر چشمانت و ... من یک نفرم

دل به دریای جنون میدهی و میگذری
دل به دریای جنون میدهم و میگذرم

آه دیوانه!! تو آنسوی جهان هم بروی
من به چشمان تو از پلک تو نزدیکترم
دیدگاه ها (۲)

ﺩﻓﺘﺮ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺴﺘﻢ ، ﻧﯿﺎﯾﯽ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ...ﺑﯽ ﺗﻮ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻫﺴ...

زمستان بود و بی تابی ، دلم جایی فدایی شدنفس در سینه خشکش زد...

تو آبی ومن قرمز کی جمع شوند این رنگها،تو با چشم آبی من با لب...

خودتان را درگیر " روابط امروزیِ " ادم ها نکنیدچه اشکالی دارد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط