بهش گفتم می ترسم

بهش گفتم؛ می ترسم...
می ترسم یه روزی بیاد که حضورت رو احساس نکنم...
گفت من که جایی نمی رم... همیشه هستم.
گفتم؛ بودن داریم تا بودن. میشه کیلومترها از هم دور بود، میشه روزها و ماهها، همدیگه رو ندید، اما به یاد هم بود و به اندازه ی هزارسال از هم خاطره داشت.
من می ترسم.. می ترسم این روزا یادت بره.
بیا یه قولی بده...
قول بده هرجای دنیا که نفس می کشی،
منو از یاد نبری...
من، فوبیای فراموش شدن دارم.

#پویا_جمشیدی
دیدگاه ها (۱)

to mesle mn royato mibafiba daste mn moohato mibafi:)

مثل روز اول که نمیشه. شکسته!حالا تو هی بیا و چسب بزن.چرا نمی...

بهش گفتم :می‌ترسمـ . . .می‌ترسمـ یه روزی بیادڪه حضورت رو احس...

میدونست از صدای رعد و برق وحشت می کنم. اولین آسمون غُرمبه زد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط