این روزها هم از تو هم از دست دل سیرم

این روزها هم از تو هم از دست دل سیرم
پس مي زنم . . . . . اما دوباره با تو درگيرم

ديگر تلاطم هم حريف قهر دريا نيست
موجم ، كه دست ساحلِ خود را نمي گيرم

تصويرهاي مات چشمان تو هم مي گفت
زنگار اين آيينه هاي رو به تكثيرم

قد قامت عشق تو رکن بیقراری شد
الله اكبر از تو و از بانگ تكبيرم

ای همزبان لحظه های بی سرانجامی
در انزوای عشق های دست و پاگیرم

با اینکه تنهايي شريكِ لحظه هايم بود
دلشادم از اين ماجرا . . . "با عشق مي ميرم "


#خاصترین
دیدگاه ها (۰)

وه که جدا نمی‌شود نقش تو از خیال من تا چه شود به عاقبت در طل...

دارم سخنی با تو و گفتن نتوانموین درد نهان سوز نهفتن نتوانمتو...

چو بستی در بروی من به کوی صبر رو کردمچو درمانم نبخشیدی به در...

دلم وقتي كه مي‌گيرد تو مي‌آيي به ديدارمبه من آهسته ميگويي "ع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط