سناریو
#سناریو
موضوع= وقتی با گریه شدید و بغض میری پیششون و میگی اجازه دارم بغلتون کنم{برادرتن}
نامجون=اخخ الهی من فدای تو بشم بچه بیا ببینم کی جرئت کرده اشک جوجه ی منو در بیاره
&{بغلش میکنه و زار زار گریه میکنه}
نامجون=عزیزم چیشدی تو اخه
&داداش دیگه خسته شدم نمیکشم
نامجون=ببین واقعا درکت میکنم اما الان دوست ندارم اشکاتو ببینم بیا بریم دیت و صورتت رو بشوریم بعدش با هم حرف میزنیم
جین= خوشگلم چطوری دلت میاد چشماتو با این اشکا خراب کنی اخه
&میتونم بغلتون بکنم؟
جین=دیوونه شدی؟ معلومه که میشه بیا اینجا بیینم
یونگی= عه مکه من نگفتم دیگه حق نداری سر چیزای چرت گریه کنی
& ببخشید! اجازه دارم بغلتون کنم؟ داداش قول میدم دیگه ارتون نخوام این اخرین بار باشه توروخدا خیلی بهش احتیاج دارم
یونگی=چرا آخرین بار قربونت بیا اینجا خوشگلم دیگه هم اینجوری نگو تو هر موقع که خواستی و اراده کردی یه جای گرم و نرم تو بغل داداشت داری الانم اشکاتو پاک کن که طاقش رو ندارم
جیهوپ= اوهم مبدونم الان فقط به یه بغل و گوش شنوا احتیاج داری بیا لینجا من هستم
جیمین= {میاد سمتت و محکم میکشونتت تو بغلش } هشش چیزی نیست! هیچی نیست!
تهیونگ= {محکم بغلش میکنه و تو بغلش غرقش میکنه} جانم پرنسس من چش شده نمیخوای به داداشت بگی چیشده؟
جونگکوک= خوشگل خانم میدونی که این داداش شما قلبش ضعیفه و طاقت ناراحتی خواهر کوچولوش رو نداره؟
&اره
جونگکوک=پس اشکاتو پاک کن و بده بیا بغل داداشی
🦋 ببخشید اگه یکم غمگین بود خال خودم زیاد اوکی نیست🦋
موضوع= وقتی با گریه شدید و بغض میری پیششون و میگی اجازه دارم بغلتون کنم{برادرتن}
نامجون=اخخ الهی من فدای تو بشم بچه بیا ببینم کی جرئت کرده اشک جوجه ی منو در بیاره
&{بغلش میکنه و زار زار گریه میکنه}
نامجون=عزیزم چیشدی تو اخه
&داداش دیگه خسته شدم نمیکشم
نامجون=ببین واقعا درکت میکنم اما الان دوست ندارم اشکاتو ببینم بیا بریم دیت و صورتت رو بشوریم بعدش با هم حرف میزنیم
جین= خوشگلم چطوری دلت میاد چشماتو با این اشکا خراب کنی اخه
&میتونم بغلتون بکنم؟
جین=دیوونه شدی؟ معلومه که میشه بیا اینجا بیینم
یونگی= عه مکه من نگفتم دیگه حق نداری سر چیزای چرت گریه کنی
& ببخشید! اجازه دارم بغلتون کنم؟ داداش قول میدم دیگه ارتون نخوام این اخرین بار باشه توروخدا خیلی بهش احتیاج دارم
یونگی=چرا آخرین بار قربونت بیا اینجا خوشگلم دیگه هم اینجوری نگو تو هر موقع که خواستی و اراده کردی یه جای گرم و نرم تو بغل داداشت داری الانم اشکاتو پاک کن که طاقش رو ندارم
جیهوپ= اوهم مبدونم الان فقط به یه بغل و گوش شنوا احتیاج داری بیا لینجا من هستم
جیمین= {میاد سمتت و محکم میکشونتت تو بغلش } هشش چیزی نیست! هیچی نیست!
تهیونگ= {محکم بغلش میکنه و تو بغلش غرقش میکنه} جانم پرنسس من چش شده نمیخوای به داداشت بگی چیشده؟
جونگکوک= خوشگل خانم میدونی که این داداش شما قلبش ضعیفه و طاقت ناراحتی خواهر کوچولوش رو نداره؟
&اره
جونگکوک=پس اشکاتو پاک کن و بده بیا بغل داداشی
🦋 ببخشید اگه یکم غمگین بود خال خودم زیاد اوکی نیست🦋
- ۲۳.۲k
- ۱۱ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط