"حرکت ناگهانی ¹⁴"

ا.ت: خب چرا هیچوقت باهاش صحبت نکردی
جیمین: از میترسیدم
ا.ت: مگه باهم دوست نبودین
جیمین: چرا خیلی هم صمیمی بودیم
ا.ت: اون ازت کینه داره با صحبت میتونی حلش کنی
جیمین : بنظرت یکم دیر نیست؟😑
ا.ت: امم خب چرا!
جیمین:هوفففف.....
ا.ت: .......
جیمین: راستی چرا وقتی گفتم عملیات تعجبی نکردی
ا.ت: خب مافیایی دیگه🤣🤣
جیمین : از کجا میدونی مافیام؟🧐

ویو ا.ت

با حرفی که زد خون تنم خشک شد اصلا یادم نبود . ا.ت خررر چی گفتی الان مگه زندت میزاره

حیمین: ا.ت...ا.ت با تو ام از کجا میدونی
ا‌ت: بابام همه چی رو برام تعریف‌کرده
جیمین: یعنی این یونگی باهات کاری نداشته

ویو ات
چرا اینو گفت . یعنی ممکنه سمت منم بیاد واییی نههه
ا.ت: یعنی ممکنه سمت منم بیاد؟😱
جیمین : هیچی ازش بعید نیست😔 اما تو ددیت رو داری😎
ا.ت: اتفاقا این بیشتر منو میترسونه
جیمین:😑

اسلاید ۲ یونگی مریمی
دیدگاه ها (۹)

"حرکت ناگهانی¹⁵"

"حرکت ناگهانی¹⁶"

"حرکت ناگهانی¹³"

"حرکت ناگهانی¹²"

پارت ۲۷ فیک مرز خون و عشق

پارت ۲۵ فیک مرز خون و عشق

پارت ۶ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط