مرد من چشم هایش لبریز از آرامش است

مرد من چشم هایش لبریز از آرامش است
وقتی کنارم قدم میزند ،
از هیچ چیز وهیچ کس ترسی ندارم
اومعنای تمام وکمال واژه امنیت است قول هایش قول است ته چشمانش پاکی موج میزند برای عاشقانه هایم مجنون است
وبرای بچگی کردن هایم پدر
مرد من مرد است ومحکم انقدر محکم که میتوانم با خیال راحت کنارش همان دختر بچه ساده باشم
دیدگاه ها (۳)

گاهی امنیتهمه‌اش خلاصه میشودبه یک آغوش امن ،به یک بوسه از ته...

#خوشمزه_ها

میدانم گاهی تلخ ام؛ گس ام؛بیشتراز معمولِ زندگیِ یک نواختم؛بد...

من نمیدانم آیا مادرش هم او را به اندازه من دوست داشت؟ آیا کس...

صحنه,پارت یازدهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط