به خاطر خودتان اطرافیانتان به خاطر این دنیا که غریبتر

به خاطر خودتان، اطرافیانتان، به خاطر این دنیا که غریب‌تر و ترسناک‌تر از اینی که هست نشود در هر سنی که هستید بروید پیش مشاور، روانکاو؛ از خشم‌تان بگویید. از زخم‌هاتان، ناکامی‌هاتان، ترس‌هاتان.
بروید و بگویید متنفرم، از پدرم، از مادرم، از فرزندم، از خودم، از فلانی. دلم می‌خواهد بمیرد، بکشمش...
همه چیز را آنجا، توی آن اتاق بریزید روی دایره، مواجه شوید، ببینیدش، بپذیریدش؛ قبل از آنکه دیر شود، برسد به جنون، به ته خط!
ما را از قرص خوردن ترسانده‌اند. هر که را که رفته پیش مشاور و روانکاو دیوانه خوانده‌اند. مگر غیر از این است که ما دیوانگانی عاقلیم. جنونمان را پس می‌زنیم که موجه به نظر بیاییم. ما از نظر روانی یتیمیم. لازم داریم والد خودمان باشیم، به داد خودمان برسیم قبل از آنکه عاطفه و انسانیت را قطعه قطعه کنیم، بریزیم توی گونی و پرت کنیم به اعماق سطل زباله
#پریسا_زابلی_پور
دیدگاه ها (۰)

میگن از امید گفتن تو این روزا مثل گول زدن میمونه!«اما تو امی...

بعضے از آدمها همیشه ماندگارند؛ نه پیشِ روے چشمـ ها، ڪه درون ...

خیلی از دردها رو علم نمیتونه تشخیص بده برای همین میگن دردِ ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط