سنگستانی لا اقل وعده ای به من بدین دلگرمم کنین گو

. سنگستانی : لا اقل وعده ای به من بدین ، دلگرمم کنین ، گولم بزنین، شیرین زبونی کنین ، التماس کنین، یه دلخوشی بهم بدین... گلرخ : بهتون دلخوشی میدم، پدر بدبخت من که سی سال برای فرهنگ این کشور کار می کنه برای همه چیزش لنگه، از کاغذ و مرکب تا تایپ و پخش و اجازه تک تک کلمات. اما امثال شما هیچ منعی ندارین حتی کسی مانعتون نمیشه از دخترش بخواین بخاطر یکی دیگه بهتون التماس کنه. کسی که متاسفانه بهتر یا بدتر، از جنس شماست نه من. این خیلی خیلی گرونه و شما نباید از تلخیش چیزی بفهمین. ولی باشه.. بهتون التماس می کنم بخاطر یکی دیگه نه خودم.... سنگستانی : مثل اینکه بیشتر از این چیزی بلد نیستی. گلرخ : مثلا اشک بریزم؟ سنگستانی : خیلی وقته یه گریه درست و حسابی ندیدم. گلرخ : حالا هم نمی بینین، من گریه هام رو قبلا کردم حالا فقط فریاد برام مونده....



. سگ کشی- بهرام بیضایی
دیدگاه ها (۱)

ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﮔﻔﺘﻢ:ﮐﻪ"ﻟﺒﺎﺳﺖ ﺭﻭ ﻋﻮﺽ ﮐﻦ ﯾﺎ ﺁﺭﺍﯾﺸﺖ ﺭﻭﮐﻢ ﮐﻦ ﻣﺎﺩ...

قاضی به پاپیون: اتهام تو قتل کسی نیستجرم تو بدترین جرمیه که ...

آنها فقط از «فهمیدن» تو می‌ترسنداز «تن» تو- هر چقدر هم که قو...

این همه سال ...من فریاد کردم: زن!تو فریاد کردی: تن!.و من فرس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط