از سفر برگشتم پشه اتاقمو دیدم بی حال افتاده رو زمین بعد

از سفر برگشتم پشه اتاقمو دیدم بی حال افتاده رو زمین، بعد از کلی نفس مصنوعی که بهش دادم، بیدار شد گفت خیلی نامردی بیوفا، تا نبودی از خون هیچکس نخوردم، یاد نون و نمکایی که باهم خوردیم افتادم، غیرتی شدم رگمو زدم گفتم بیا همش واسه خودت...

.......امروز مامانه دوستمو دیدم حال دوستم رو ازش پرسیدم فهمیدم که۳روزه بامن رفته مسافرت

____________۶_________€____

ﭘﺴﺘﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺖ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭ دار
ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻭ ﻣﯿﮕﺮﻓﺖ، ﮐﻤﺘﺮ ﻣﯿﺨﻨﺪﯾﺪ
بی مزه ام خودتی
دیدگاه ها (۳)

داستان هزار و یک شب اوردند یکی از پادشاهان ساسانی که.در. ج...

. ادامه پست قبلهزار یک شب چند روز گذشت که به عمان رسیدن .کنا...

داریم لوازم میزاریم توی ماشین که بریم مسافرتهمسایمون میگه دا...

ای شمال نرفته هااااای انتالیا نرفته هاااااای مث خودم تو خونه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط