پارت ۸۵

-افیت باشه عشقم
-مرسی عزیزم
اومدو سشوارو از دستم گرفت و موهامو آروم آروم و با حوصله خشک میکرد
از تو آینه نگاش کردم
کی فکرشو میکرد زندگیه من با یه مافیا شروع بشه
-رها خوردی منو ها
-نخورم ؟؟؟
-شیطون شدیا
-بودم
-ای جونم
-کورش میشه بریم بیرون ؟
-اره عزیزم بریم که برات یه سوپرایز دارم یه لباس خوب بپوش
-اخ جون
-اول برم حموم توهم تا اون موقع آماده شو
-باشهه

حدود ۲ ساعتی گذشت که هوا داشت تاریک میشد کورش انقدر طول نمیداد رفتم سمت حموم که دیدم ریش هاشو زده و داره آب میکشه پس بگو چرا انقدر طول داد
-زندگیم چی شده؟
-هیچی نگرانت شدم خیلی تو حموم بودی
-تا تو لباستو بپوشی منم میام
-باشه
اومدم لباسمو بپوشم که از حموم اومد و من ل خ ت بودم خودمو پوشوندم نه به خاطر خجالت نه اصلا به خاطر اینکه
ت ح ر ی ک  نشه
-حالا جوری شده که خودتو قائم میکنی از من؟
-نه نه کورش میشه نزدین نشی واقعا نمیخوام برا بچه اتفاقی بیوفته خطرناکه
-خیل خب فهمیدم
-ناراحت شدی ؟
-نه لباستو سریع بپوش
فالور به ۱۶۰ برسه من ۵ پارت میدم