پسره عصبانی شده ولی چون برا پدرش احترام خاصی قاءل بو

... پسره عصبانی شده ولی چون برا پدرش احترام خاصی قاء‍ل بوده حرفی نمی زنه ولی می گه خو پ من با کی مزدوج شم ... پدره می گه ما سه هفته دیگه می خوایم بریم ایران یا میای خودت زن میستونی یا زن برات می ستونیم ... پسره گف می یام و اینا بعد فک کنم این هفته دوشنبه برسن ایران .... چون تقریبا سه هفته پیش بهم گف ... الانم وقتی اومد می گم بهش همه چیو ... وبعد یه ازدواج صوری دارید و بعد اتمام درست هم تو طلاق می گیری یو درستو تو آلمان خوندی همم دیگه پدر اون نمی تو نه برا ازدواج دومشم بهش زور بگه ... حالا بش بگم ... امروز شنبسا ....دو روز دیگه می یان .... بگم به پسره؟
نیشام - ینی چی ازدواج صوری چه صیقیه ای ...عاقا من راضی نیستم ....نع
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...
٫٫۲پست و فصل بسم الله الرحمن الرحیم
نیشام-نع ...
همین طوری که داشتم به حرفای مهرداد فکرمی کردم گفتم :
-چرا ن ؟... به نظرم فکر خوبیه ...
نیشام- نظرت گوه خورد با تو ...
-چرا فک می کنی من یا نظرم باید تو رو بخوریم عزیزمـــــــــــــــم؟
قشنگ ضایع بود نیشام دلش می خواد جرم بده ... ولی ما چاره دیگه ای نداریم ...
- ببین نیشام خودت خوب می دونی راه دیگه ای نداریم .... من یه مرتبه کنکور گند زدم .... و من مث همیشه که تو یه چی شکست می خورم دیگه نمی تونم اون کار و دوباره تو همون محیط و مکان انجام بدم ..... پس یا نباید درس بخونم یا باید یه جا دیگه ادامه تحصیل بدم ... می فهمی که؟
فک کنم این کسخل گریش گرفته چون صداش می لرزه ...
نیشام- آخه من بدون تو چی بکنم ؟ تو بری یه کشور غریب یه اتفاقی برات بیوفته من چه غلطی کنم آخه ...
-من قربونت برم آجی ... ولی کمتر زر بزن ... نمی رم که بمیرم
نیشام یه پس گردنی مهمونم کردو بهم گفت ‍:
نیشام- احساساتتم خرکیه ... نه به اون قربونت برم نه به اون کمتر زر بزنت ...
- پفــــــــــــــــــــــــ‌ .... مهرداد که تا الان لال مونی گرفته بود و مث بز به مانگا می کرد گف-
مهرداد ‍-نیشام خانوم خب راس میگه بچه ... شما راه دیگه ای داری‌؟
نیشام - هیچ به این فک کردین یه دختربیست و خورده ای ساله مهر طلاق و باید چی بکنه ؟ ها ؟
- نیشام من این چیزا رو نمی فهمم من فقط آینده و درسم مهمه ...
نیشام که دیگه از دستم کلافه شده بود گف:
نیشام- من دیگه نمی دنم ولی وقتی ازدواج کنی مامان بابا دیگه بهت پول نمی دن که ... خب می گن بچه شوور داره پول می خواد چی کار...
-نمی دونم شاید کارکردم
مهرداد - فک کنم راتین به یه منشی تو شرکتش نیاز داره... چون منشیش و اخراج کرده بود ...
اجیا وداداشام نظر بدید خواهشا ...
کمک کنین تمومش کنم ... مرسیییی
دیدگاه ها (۲۶)

مهرداد - فک کنم راتین به یه منشی تو شرکتش نیاز داره... چون ...

دختره اصلی رمانم .... لیشام

1,,فصل و پست بسم الله الرحمن الرحیملیشام...

اینم خلاصه ی رمانمممممم.....

آدم همیشه از اون چیزی که داره... بیشتر می خواد...به هفته‌ای ...

فیک عروس مافیا part 5نشستم داخل ماشین که یه مردی نشسته بود ف...

رمان انیمه ای «هنوز نه!» چپتر ۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط