گفت برم من گفتم واسا دارم تماشات میکنم گفت ای دیوونه

گفت برم من؟ گفتم واسّا، دارم تماشات می‌کنم. گفت ای دیوونه. بعد خندید.
خندید و حواسم پرت خنده‌ش شد، وگرنه می‌خواستم بگم تماشاکردن با دیدن فرق داره. تماشاکردن یه‌شکلی از علاقه‌‌س، یه‌شکلی که با هر کسی برات رخ نمیده. همه رو می‌بینی، اما آدمای خیلی خیلی کمی رو تماشا می‌کنی.

هزار سال پیش بود که خندید و یادم رفت بهش اینا رو بگم. حالام که پیر شدم از بس هیشکی تماشام‌ نکرد. خوبه که یکی تماشات کنه، خوبه که واسه یکی که برات فرق داره با همه، فرق داشته باشی با همه. خوبه که واسه یه‌نفر تماشایی باشی.
همین دیگه. تماشا کن و تماشا شو، قبل از این که بدونی لبخند اون آدم زیبا و یخ دور قلب تو هر دو راست میگن: ابتلا دلرباست، اما دوره‌ی تو گذشته. همین.
دیدگاه ها (۵)

گوله نمک تولدت مبارک😍🎂😍

بر سرش چتر گرفتم؛دیدم او خودش بارا...

ولی من این که گفتی عاشقم هستی رو یادم هست#محسن_چاوشی

#حرف_دل

خوشگلم مرسی🥰

بیب من برمیگردمپارت : 57( جونگکوک) دوسال گذشته بهترین بوکسور...

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۱۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط