چشم های باز پلک های بسته

#قسمت‌صد‌و‌سی‌و‌یکم

بعد از نماز راه افتادم که پیاده بریم فروشگاه ژان، توی راه گفت بچه‌ها بهش گفته‌ان که شب گذشته تا ۱۲ شب بیدار بوده‌یم و بحث می‌کرده‌یم. گفتم: «اره» گفت: «بحث سر چی بود!؟» گفتم: «طبق معمول، اعتقادی بود!» یعنی اون لحظه حوصله هم نداشتم بیشتر توضیح بدم؛ ضمن اینکه اون‌قدر بحث اعتقادی می‌کردیم که فکر کردم دیگه گفتن نداره.

✍🏻ا.م

#کتابخوانی
#زندگی_مثبت_کتاب_خوانی
#چشم‌های‌باز_پلک‌های‌بسته

#بصائرحسینیه_ایران
#basaerehoseiniyeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، آپارات، هورسا، پاتوق، نزدیکا، باهم، تلگرام، اینستاگرام و توییتر با 👈👇👈👇👈👇

🆔 @basaerehoseiniyeh
دیدگاه ها (۰)

جهاد تبیین

داستان قشنگمون

لیبرالیسم دشمن بشریت و اسلام

چشم های باز پلک های بسته

فیک عشق وحشی قسمت یازدهم

Dark Blood p۱۰

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط