کاش می شد که دلم در غل زنجیر شود

کاش می شد که دلم؛ در غل زنجیر شود..
نفسم از نفسِ ؛گرم تنت سیر شود..
کاش یک قاصدک؛ از تو خبری می آورد..
تا که این خواب منِ ،شب زده تعبیر شود..
دانهٔ عشق تو را ؛در دل خود کاشته ام..
کاش این ذرّه به؛ دستان  تو تکثیر شود..
خنده هایت؛ به بهار و لب تو، شاخ نبات..
در کنارت چه بعید است، کسی پیر شود..
پیش آن لشکر ؛چشمان تو تسلیم و گمم..
کو سپاهی که در این، مهلکه درگیر شود؟
من صدایت زدم ؛و چهره ز من گرداندی..
حق این عشقِ ؛خیالیست، که تحقیر شود..
فال من ؛در کف فنجان و ،دلم در کف دست..
روز و شب منتظرم ؛تا که چه تقدیر شود.....


خدایا
همان همیشگی❤
دیدگاه ها (۱)

چطور میشود؟قلبی را پنهان کرد که این همه عاشق است..؟؟❤ ...

نمیدانملای کدام کتاب گذاشتمتتا مـادرم پیدایـت نکند ..یا مباد...

دلتـنگ         توام                 جانا                    ...

سیب سرخ ...همان که آدم و حوا را از بهشت راند...همان که سفید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط