تکپارتی

#تکپارتی
#درخواستی

وقتی بعد از چند روز بر میگرده خونه ومیبینه داری تو تب میسوزی

چان برای عکاسی رفته بود بوسان و کارشون سه روز طول کشیده بود توهم تو خونه حوصلت پوکیده بود پس رفتی تو وسایله چان فوضولی یه ست نازک تیشرت شروالک پیدا کردی .
لولای پاییز بود ولباسه مناسب فصل نبود .
رفتی یه دوش چند مینی گرفتی و بعد لباسه چانو کش رفتی و رو تخت غش کردی
کولرم روشن بودو دیگه...( واویلا لیلی)
صبح زود از خواب پریدی سر درد داشتی و کم مونده بود وقتی راه میری با مغز بخوری زمین برای خودت دمنوش درست کردی ولی از اون جایی که چشمات بر اثر دردت خوب نمی دید دمنوش اشتباهی رو که بد جور بهش حساسیت داشتی رو دم کردی تلو تلو خوران رفتی رو مبل و دمنوشتو کشیدی بالا(😐)
که از شدت بی حالی و دمنوشتو اینا بیحوش شدی
چان پشته در مونده بود پس شاه کلیدشو در اورد و درو باز کرد و تورو با اون وضعیت دید
چان: ات ات بلنشو
ای وای خدا.... چقدر داغه
بردت رو تخت و پتو روت کشید که لباسشو تنت دید و داشت از خنده جر می خورد
قرصاتو بت داد
و بالاخره خانم چشم باز کرد(😔)
چان : به به پرنسس کوچولو ی دزد
ات: چانننن ... کییی اصن
چان: ببین سه روز نبودم
اینجوری زحمت خودتو کشیدی؟
ات: دلم برات تنگ شده بود
چان : (یه لبخند دل ریزون 🎀)
اممم ... پس برا همین لباسمو کش رفتی عشقم؟
ات: 😁 ( سرفه)
چان: چی خوردی انقدر وضعیت خرابه
ات: ولم کننن
چان : بیا بریم دوش اب گرم بگیریم حالت خوب شه
ات: چچچچ
چان: نترس نمی خورمت
رفتین تو حموم و بخار درست کرد و لباساتو در اورد و مات موند رو بدنت
سرشو چرخود از بس گوشاش سرخ شده بود .
بعد چند مین:
لباسای گرمتو از کمد در اورد و مطمئن شد گرمی چون دمای بدنت به شدت اومده بود پایین
بعد اومد تکیه داد به تاج تخت و در اغوش گرمش خوابت برد
پایان🎀
ببخشید دیگه😁😅