فروشنده کوچک

فروشنده _کوچک
نزدیک فروشگاه ما یه نانوایی قرار داره امروز رفتم به هوا گرفتن نان محلی برای اولین بار چون ظهر بود نانوا به استراحت رفته بودو پسر کوچکش نون ها رو می فروخت ...دو تا نون ازش خریدم ...ازش پرسیدم نون ها خوشمزه هستند...گفت نه مزه شون معمولیه...من عاشق صداقتش شدم...
بنظرم همه فروشندهای شهر باید بچه باشن...

من خودم هیچ وقت فکر نمی کردم یه روز فروشنده یه فروشگاه باشم...چون آدم خجالتی بودم...
#صداقت
#پسر
#نان
دیدگاه ها (۷)

از چهار ده ...ده هستیو از دوازده....هشت هستیجمعش می شود هجده...

من ندیدم که کریمی به کرم فکر کندبه چه مقدار به زائر بدهم فکر...

معنی قرار و مدار همیشه ماه برطبق قرار بر مدار زمین می چرخد.....

بعد از حال بد دیشب بعد از برنامه خندوانه...هیئت بهترین جاست ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط