مگر چه می خواهم از وطن


مگر چه می خواهم از وطن؟
جز لقمه‌ای نان و خیالی آسوده.
چه می‌‌خواهم؟
جز تکه‌ای آ‌فتاب و
بارانی که آهسته ببارد،
جز پنجره‌ای که
رو به عشق و آزادی گشوده شود،
مگر چه خواستم از وطن
که از من دریغش کردند...
آه ای میهن مغموم؛
وطن از پا افتاده؛
بدرود.بدرود...

#شیرکو_بیکس
دیدگاه ها (۳)

🌻مرا که شانه ام از حمل آفتاب خم استبجز پناه دو دست تو سایبان...

«دستــــهایــــت» سرنوشت من است...«رهـــــایـــشان»نمی‌کنم.....

هستیمعنای خود را با تو محک می‌زنداز دوزخ و بهشت و فرش و عرش ...

زمستانیک تـو می‌خواهد ... یک تو که دستانش را بشودبی هیچ دلهر...

📗 عموی بابا عموی بابا که مُرد وسط یک مهمانی خانوادگی داشتیم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط