ویو جیا

ویو جیا
تهیونگ‌یدونه کوبوند تو صورت دتترهه
ته: تو دیوونه شدی
لونا: ارهههههه
ته: یبار دیگه نزدیک جیا ببینمتتت خودتت میدونی فهمیوی( اعصبی
لونا: اره اره دیگه بخواطر ی دختر بچههههه داری این کارو میکینی
ته: هر چی میخوای فک کن فقط‌گمشوووو
دختره با حرص از اتاق خارج شد
ته: تو خوبی؟
جیا: اوم
کوک: بریم پایین
ته: تو برو الان با جیا میام
کوک: حلهه
ب رفتن کوک نگا میکردم که یدفعه تهیونگ منو برگردوند سمت خودش و کبوند ب در
جیا: اییییی
تهیونگ : مگه تو بلد نیستی با چتقو کار کنی هاااا مگه بت یاد ندادممم مگه چتقوو ندارییییی‌ پس چرا نگاشش کردییییی
میدونی میتونسس‌چه بلایی‌سرت بیاره
اگه چییزیت میشد چییی
برا ما ی متر ضبون داری نمیتونی از پس خودت بر بیاییی
یا دوس داری حرصم بدیییی
مگه بت نگفتممم زیاد نخورر ولی گوش ندادییی
بدشم‌که خواستی اسراحت کنی تنها بمونی اونم مکامی که الان پره از
ادمایی که هر چییزی ازشونن بر میاددد
میفهمی یااا ن
______
خب شبتون زیباااا🤣🤣🤣