پارت
پارت ۱۸
ات: اول لباس بپوشم یا میکاب کنم
اول لباس میپوشم
ات یه لباس قرمز تنگ پوشیده بود
اما اینجا یه مشکلی وجود داشت
ات نمیتونست زیپ لباسشو کامل ببنده
برای همین دره اتاقش رو باز میکنه
و اجوما رو صدا میزنه
ات: اجوما میشه یه لحظه بیای نمیتونم زیپ لباسمو ببندم
صدای قدم های یه نفر امد
ات فکر کرد اجوما هستش که امده کمکش
زیپ لباسش کامل بسته شد
برگشت تا از اجوما تشکر کنه
اما اون شخص اجوما نبود بلکه اربابش بود
ات: تو..... شوک......
جیمین: اجوما پایین کار داره من امدم
ات: ممنون
جیمین سرشو تو گردن ات فرو میکنه و بو میکشه
ات: چیکار میکنی....... ترس........
جیمین: بفهمم به یه پسره دیگه ای به جز من نزدیک بشی باید با این سر خوشگلت خداحافظی کنی
ات: ب. باشه
جیمین: کی بهت اجازه داد این لباس رو بپوشی
ات: اما خیلی وقت برای لباس انتخاب کردن گذاشتم 🥺🥺🥺🥺🥺
جیمین: باید کنار من بشینی و از جات تکون هم نمیخوری
ات: باشه 😞
جیمین: افرین حالا هم اماده شو
ات: اول لباس بپوشم یا میکاب کنم
اول لباس میپوشم
ات یه لباس قرمز تنگ پوشیده بود
اما اینجا یه مشکلی وجود داشت
ات نمیتونست زیپ لباسشو کامل ببنده
برای همین دره اتاقش رو باز میکنه
و اجوما رو صدا میزنه
ات: اجوما میشه یه لحظه بیای نمیتونم زیپ لباسمو ببندم
صدای قدم های یه نفر امد
ات فکر کرد اجوما هستش که امده کمکش
زیپ لباسش کامل بسته شد
برگشت تا از اجوما تشکر کنه
اما اون شخص اجوما نبود بلکه اربابش بود
ات: تو..... شوک......
جیمین: اجوما پایین کار داره من امدم
ات: ممنون
جیمین سرشو تو گردن ات فرو میکنه و بو میکشه
ات: چیکار میکنی....... ترس........
جیمین: بفهمم به یه پسره دیگه ای به جز من نزدیک بشی باید با این سر خوشگلت خداحافظی کنی
ات: ب. باشه
جیمین: کی بهت اجازه داد این لباس رو بپوشی
ات: اما خیلی وقت برای لباس انتخاب کردن گذاشتم 🥺🥺🥺🥺🥺
جیمین: باید کنار من بشینی و از جات تکون هم نمیخوری
ات: باشه 😞
جیمین: افرین حالا هم اماده شو
- ۱۹.۳k
- ۲۷ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط