رمان آیدل من

رمان : آیدل من

( در خواستی)

پارت ۱۵


ات: تو اینجا چیکار میکنی؟
تهیونگ: شنیدم می‌خوای بری از گروه
ات: آره
تهیونگ: بهترین کارو می‌کنی زیادم به حرفهای جیهوپ گوش نده
ات: چرا انقدر از من بدت میاد؟ مگه چیکارت کردم
تهیونگ: فقط نظرمو گفتم میخوای بمون میخوای نمون...ولی اینو بدون تو اگه داخل گروه بمونی گروهمون از هم میپاشه
ات: برو پایین
دیگه حرفی نزد و رفت
چهار سال بعد
آمریکا زندگی میکنم و اینجا راحت تر از کره به آرزوم رسیدم و البته پسراهم به ارزوشون رسیدن
ولی نمی‌دونم چرا چند وقت بعد از اینکه رفتم از گروه ایواهم رفت ولی خب اونم به اندازه ی من و پسرا موفق شده اونم الان سولو کار می‌کنه
امروز یه برنامه دعوت شدم یه برنامس که بیشتر خواننده ها مثل تیلور سوئیفت، بیلی ایلیش ، بلک پینک ، ادل و .....
کلی خواننده ی دیگه هستن که یکی از اینا بی تی اسه
واقعا نمی‌دونم وقتی از نزدیک ببینمشون بعد از چند سال چه ری اکشنی نشون میدم
حمومو رفتم و میکاپ ارتیستم اومد خونمون آرایشم کرد بعدم لباس زرشکیمو پوشیدم و راه افتادم
پوستم توی اون لباس برنزتر و موهای بلندم براق تر دیده میشد
رفتم جلوی آینه و خودمو برای سخنرانی آماده کردم
دو روز پیش
چند وقتی بود که کمپانی گفته بود که منو اخراج کردن به خاطر اینکه من با ایوا دعوا کرده بودم سر یه اهنگ و هیتر هاهم خب منتظرن فقط یه چیزی یکی بگه و شروع کنن هیت دادن
نشسته بودم جلوی تلویزیون که گوشیم زنگ خورد
سیوش داشتم
رایا یکی از بهترین مجری های تلویزیون آمریکا
ات: الو
رایا: سلام
ات: سلام بفرمایید
رایا: من رایا...
ات: می‌شناسمتون شمارتون رو سیو داشتم
رایا: خب خداروشکر راستش میخواستم اگه میشه برای دو روز بعد توی برنامه باهم یه صحبت کوتاهی توی پخش زنده داشته باشیم
ات: من مشکلی ندارم ولی سر چی؟
رایا: نمی‌دونم می‌دونی یا نه ولی من خواهر ناتنی ایوا هستم همون همگروهی قبلیتون
ات: راستش ..... نمی‌دونستم همین الان فهمیدم
رایا: چند سال پیش وقتی سر کار بودم ایوا هی زنگ میزد گفتم شاید کار واجب داره وقتی حرف زد بهم گفت هر وقت که زنگ زد جواب بدم و فقط حرفاشو تأیید کنم که بعداً فهمیدم سر جریان اهنگتون بوده و من یه کم عذاب وجدان گرفتم بخاطر هیت هایی که بهتون دادن پس گفتم اگه بشه توی مصاحبه اینو بیانش کنیم
دیدگاه ها (۱۴)

رمان: آیدل من ( در خواستی)پارت ۱۶ زمان حال سوار ماشین شدیم و...

رمان : آیدل من ( در خواستی)پارت ۱۷ شوگا: م..من متأسفم دیگه ن...

رمان: آیدل من ( در خواستی )پارت ۱۴ سلاممم من بعد از یک غیبت ...

رمان: آیدل من( درخواستی)پارت ۱۳ات: سلام جیهوپ: عه سلام فکر ک...

چرا حرف منو باور نمیکنی

game of love and hate(part 20)

ببخشید بچه ها یادم میرفت اینجا هم پست بزارم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط