پشت این پنجره

پشتِ این پنجره
یک همزاد است
که مرا می بیند.
و به تنهایی من, میــگرید.....
غمِ سنگینِ دلم را با او ,
همه شب میگویم.
او, چو یک سنگِ صبور ,
قصه ی غصه ی من, میشنود.
پشتِ این پنجره
یک همزاد است
کـه مرا مـی بیند !
و غریبانه نواهایم را ,
از پسِ پنجره ی تلخِ سکوت ,
بارها , میشنود.
و به تنهایی من میگرید.
من, به این پنجره عادت دارم !
آه.... این پنجره, یک آینه است ,
که به تنهایی من, میگـرید.
و مرا
روزنه ای
سوی تو نیست ! ...
دیدگاه ها (۵)

چهره من ....سالهاست پیر شده ....این را من ....شبها ...میان س...

اویسای گلم و باران مهربونم ممنون ازتون حداقل درنبودم کامنت گ...

دلم می خواهددلم را بردارمبزنم به خیابانبه خیابانکه پرتقال فر...

این عکسا نشاندهنده این است که هر بنی بشری دست جلوت درازکرد ک...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط