دلم رفتن می خواهد

دلم رفتن می خواهد
با خط سپید جاده
و کوله باری همه شعر
هرکجا خسته شدم
زیر شاخه ی درخت بی باری
بنشینم
شعر بگویم
و همانجا سیب بچینم !
سیب شعرم
روزی به دستت می رسد اما
آن روز
نه تو حوایی دیگر
نه من آدم...
دیدگاه ها (۲)

تو بمان خورشیدم که تورا کم دارم راه این ر...

پای پنجره نشستم کوچه خاکستری باز زیر بارون من چه دلتنگتم امر...

تا به خود جنبیدم آن یار فریبا رفته بودمایه ی آرامشم مهتاب شب...

بی گمان روز قشنگی بشود امروزم چون سر صبح سلامم ب تو خیلی چسب...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط