دنیای دیگر پارت ۳
ممنون که لایت کردید و بهم انرژی دادید😘🧡
موری:خوب اون یک مهبت دار عجیب هست ما فکر کردیم که اون میتونه فقط به جاهای مختلف تلپورت کنه که البته وقتی زیاد عصبی بشه و بهم بریزه نمیتونه به جاهای زیادی تلپورت بکنه و ضعیف میشه بعد دیدیم که میتونه با دستاش باد پرتاب کنه، گردباد خیلی کوچک بسازه و رعد و برق درست بکنه ولی. ...
دازای: ولی چی موری_سان؟
فوکوزاوا: چه چیز عجیبی دیدید ؟
آکوتاگاوا:خوب، اون وقتی میخواد تلپورت بکنه وقتی در حالت عادی باشه یعنی ضعیف نشده باشه سفیده رنگ دریچه وقتی ضعیف شده باشه کمرنگ ولی ما دوبار شاهد دریچه ی سیاه بودیم که وقتی وارد میشد ازش مه سیاه یکم میزد بیرون !
آتسوشی:مه سیاه یعنی به کجا میره ؟
کونیکیدا: ممکن هست برای گیج کردن ما باشه!
موری:هر قصدی داره براز ما عجیب هست
چویا:و چرا ما رو خواستید ؟
موری:و اینکه چرا خواستم بیاید ! خوب اون مهبت دار قوی هست ما تونستیم با قدرت کیو اون رو گیج کنیم و بندازیم زندان ولی ممکن هست فرار کنه چون اونجا در حال ساخت هست و اون قوی !
دازای:موری_سان یک لحظه! شما سوکوکو رو احضار کردید؟😌🤔
کونیکیدا:رئیس ،جناب موری_سان شما دیگه کاری ندارید من برم به تحقیقم برسم 😨😰
فوکوزاوا: نه کاری نیست گفتم بدونی که جلسه در مورد چیه
آتسوشی بی خبر :کی کی؟
چویا:نههه! وای الان شروع میکنه ، واییییییی 😰 اون عینک مخصوص زو ازش بگیر آکوتاگاوا!!!!
چویا از تو جیبش گوشگیرش رو درمیاره و به موری و آکوتاگاوا میده
دازای عینک میزند😎
دازای:خوب پرسیدی سوکوکو کی هست درسته؟😎😉
آکوتاگاوا:چویا - سان دیر شده😞😖
آتسوشی با تردید: مگه.. چی قرار.. ...بشه؟ (نقطه یعنی تردید و شک )
دازای شروع میکنه به داستان گفتن
ولی موری جان داخل حرفش میپره
موری:دازای ! ساکت تو بگی دیگه گوشمون خونی میشه آخرین بار طرف نزدیک بود کر بشه !
رو به آتسوشی:دازای وقتی داخل مافیا بود با چویا همکاری خیلییی عالی داشت و به این دوتا میگن سوکوکو
با دست به سوکوکو اشاره میکنه و اونا ژست میگرن
چویا:درسته! خدا رو شکر بخیر گذشت
دازای: خدا رو شکر نه؟🤨😑
چویا : یا جاذبم ! آکوتاگاوا حلالم کن
آکوتاگاوا در حال نوشتن متن برای سخنرانی داخل فاتحه چویا :شما رو حلال میکنم
فوکوزاوا:ساکت! بچه ۲ ساله هستید خوب ادامه میدیم از شما یعنی سوکوکو و..
به آکوتاگاوا و آتسوشی نگاه میکنه و روبه موری ، چویا و دازای میکنه: برای اینا باید اسم بزاریم
دازای:شین سوکوکو خوبه؟
فوکوزاوا: خوب اوکی شما یعنی شین سوکوکو و سوکوکو میخوام که در مورد این مهبت دار و دریچه ی سیاه تلپورتش تحقیق کنید
سوکوکو و شین سوکوکو:چشمم!
موری:خوب اون یک مهبت دار عجیب هست ما فکر کردیم که اون میتونه فقط به جاهای مختلف تلپورت کنه که البته وقتی زیاد عصبی بشه و بهم بریزه نمیتونه به جاهای زیادی تلپورت بکنه و ضعیف میشه بعد دیدیم که میتونه با دستاش باد پرتاب کنه، گردباد خیلی کوچک بسازه و رعد و برق درست بکنه ولی. ...
دازای: ولی چی موری_سان؟
فوکوزاوا: چه چیز عجیبی دیدید ؟
آکوتاگاوا:خوب، اون وقتی میخواد تلپورت بکنه وقتی در حالت عادی باشه یعنی ضعیف نشده باشه سفیده رنگ دریچه وقتی ضعیف شده باشه کمرنگ ولی ما دوبار شاهد دریچه ی سیاه بودیم که وقتی وارد میشد ازش مه سیاه یکم میزد بیرون !
آتسوشی:مه سیاه یعنی به کجا میره ؟
کونیکیدا: ممکن هست برای گیج کردن ما باشه!
موری:هر قصدی داره براز ما عجیب هست
چویا:و چرا ما رو خواستید ؟
موری:و اینکه چرا خواستم بیاید ! خوب اون مهبت دار قوی هست ما تونستیم با قدرت کیو اون رو گیج کنیم و بندازیم زندان ولی ممکن هست فرار کنه چون اونجا در حال ساخت هست و اون قوی !
دازای:موری_سان یک لحظه! شما سوکوکو رو احضار کردید؟😌🤔
کونیکیدا:رئیس ،جناب موری_سان شما دیگه کاری ندارید من برم به تحقیقم برسم 😨😰
فوکوزاوا: نه کاری نیست گفتم بدونی که جلسه در مورد چیه
آتسوشی بی خبر :کی کی؟
چویا:نههه! وای الان شروع میکنه ، واییییییی 😰 اون عینک مخصوص زو ازش بگیر آکوتاگاوا!!!!
چویا از تو جیبش گوشگیرش رو درمیاره و به موری و آکوتاگاوا میده
دازای عینک میزند😎
دازای:خوب پرسیدی سوکوکو کی هست درسته؟😎😉
آکوتاگاوا:چویا - سان دیر شده😞😖
آتسوشی با تردید: مگه.. چی قرار.. ...بشه؟ (نقطه یعنی تردید و شک )
دازای شروع میکنه به داستان گفتن
ولی موری جان داخل حرفش میپره
موری:دازای ! ساکت تو بگی دیگه گوشمون خونی میشه آخرین بار طرف نزدیک بود کر بشه !
رو به آتسوشی:دازای وقتی داخل مافیا بود با چویا همکاری خیلییی عالی داشت و به این دوتا میگن سوکوکو
با دست به سوکوکو اشاره میکنه و اونا ژست میگرن
چویا:درسته! خدا رو شکر بخیر گذشت
دازای: خدا رو شکر نه؟🤨😑
چویا : یا جاذبم ! آکوتاگاوا حلالم کن
آکوتاگاوا در حال نوشتن متن برای سخنرانی داخل فاتحه چویا :شما رو حلال میکنم
فوکوزاوا:ساکت! بچه ۲ ساله هستید خوب ادامه میدیم از شما یعنی سوکوکو و..
به آکوتاگاوا و آتسوشی نگاه میکنه و روبه موری ، چویا و دازای میکنه: برای اینا باید اسم بزاریم
دازای:شین سوکوکو خوبه؟
فوکوزاوا: خوب اوکی شما یعنی شین سوکوکو و سوکوکو میخوام که در مورد این مهبت دار و دریچه ی سیاه تلپورتش تحقیق کنید
سوکوکو و شین سوکوکو:چشمم!
- ۲.۳k
- ۰۶ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط