🅃🄷🄴 🄻🄰🅂🅃 🄿🄰🅁🅃

هیونجین:خیلی استرس گرفتم... احساس میکنم ا.ت نباید این کارو انجام بده میترسم تو خطر بیوفته
+لیسا بزار ا.ت کارشو انجام بده...
-نه جونگ کوک نمیتونم بزارم تورو بکشه ...
+عشقم ب حرفم گوش کن:) بزار منو بکشه
-نه نمیتونممممممم
×بدرود آقای جئون:)
-نههههه اااا.تتتتت میکشمممتتتتتتت
لیسا:دویدم سمت جی کی و بغلش کردم با ترس و فریاد داشتم گریه میکردم ... من واقعا دوسش داشتم
تا اینکه جونگ کوک آخرین حرفشو زد
+دوست دارم... تموم زندگیم:)
-نهههههههه نفسسسس بکششششش جونگ کوکککککک نمییییییر  خواهش میییکنمممممم
لیسا:بعد این حرف چشماشو بست و ب خواب رف...
داشتم گریه میکردم ک یهو دیدم ا.ت دستشو رو شونم گذاش  چاقویی ک تو کمر کوک بود رو یواشکی برداشتم و تو دستم قایمش کردم..
پا شدم و اشکامو پاک کردم..
×لیسا فراموشش کن بیا بریم..
لیسا:بغلش کردم و چاقورو تو شکمش فرو کردم
~للللییییساااااااا ا.تتت کشتیییششش آبجییموووووو تو چیکار کردییییی
لیسا:بعد ا.ت از بغلم افتاد زمین... و تفنگی ک ا.ت تو دستش بود رو برداشتم...
ب طرف هیونجین گرفتم...
-هه الان توهم میری پیش آبجیت!
~لیسا این کارو نکن....
لیسا:تفنگو زدم و هیونجینو هم کشتم... بعد منم افتادم زمین
الان فقد من بودم تنها و تنها... هیچوقت باورم نمیشد بهترین رفیقم کسی رو ک دوسش دارم رو بکشه... هیچوق نمیبخشمش
ولی از یه طرفم خیلی ناراحتم ک ا.ت رو کشتم اون بخاطر من این کارو کرد ک من آسیب نبینم...
زدم زیر گریه و دادو فریاد..
میخواستم خودمو هم بکشم و برم پیش عزیزترین کسام
ولی این کارو نکردم...
هیچوق جونگ کوک رو فراموش نمیکنم اون اولین و آخرین عشقم خواهد موند
پا شدم و رفتم پایین تمام لباسام خونی بودن... (عکس لباسارو میزارم البته بدون خون)
رفتم و رفتم و رفتم ک ب شهر رسیدم
همه داشتن نگام میکردن...
منم هیچ اهمیتی نمیدادمو ب راهم ادامه میدادم ک رسیدم ب خونم(عکس خونه رو میزارم)
رفتم تو خونه لباسامو در آوردم و رفتم حموم...
از حموم در اومدم و بیخیال همه چی شدم و خوابیدم...
(2 سال بعد)
لیسا:لباسامو پوشیدم و رفتم پایین(عکس لباسارو میزارم)
شوگا:زود باش دیگه برا جلسه دیر میکنیم
یجی:اوووو خانم مانوبان عجب تیپی
لیسا:خفه شو 😂🔪
جیسو:اووو لیسا با من ازدواج میکنی؟؟؟
لیسا:خفه شیننن😂😂
لیسا:حتما گیج شدین ک چ خبره
خب باید بگم ک من رئییس یه بند مافیای خلافکار شدم 😌
و از اینم خیلی راضیم......
........
پایان رمان؛) 🦋🔪
دیدگاه ها (۳)

جونگ کوک...

لیسا بعد مافیا شدن...

🄿🅃 15

🄿🅃14

قلب یخیپارت ۸ببینید چه ادمین خوبیم براتون توی یک روز دوتا پا...

قلب یخیپارت ۱۵از زبان ا/ت:باهم حرف زدیم و فهمیدم پیام ها درو...

پارت ۷۷ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط