هفتمین عشق

هفتمین عشق
Part17
+اره دلقک
_خودتی؟
+گگگگ
یومی:خببب بریممم بسهههه
ماشین راه افتاد همه جا سکوت گرفته بود
درم در گوش ماری گفتم : توعم به همون چیزی که فکر میکنم فکر میکنی؟
ماری:اره
یونا:منظورتون ات و کوکه؟
یومی:دقیقا
یونا:چقدر به هم میان
ماری:خیلی
+چیزی میگین؟
_اره انگار
+کیییی با تو حرف زد
_تو چراااا سگ اخلاقی
+واسههه اینکه پسر جؤنی
یونا:حرفمو پس میگیرم یومی
ماری:منم
_ببخشیدا من نمیتونستم تصمیم بگیرم کی پدرم باشه
ناگهان همه ساکت شدن و دیگه هیچ حرفی زدم بدل نشد
رسیدیم عمارت و رفتیم داخل که با چیزی که دیدم....


خمارییییی
شرط به دلیل دهه کرامت کمتر میزارم شرط ها رو
15 لایک
10 کامنت

#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
دیدگاه ها (۳۶)

مروارید آبیPart ¹¹⁶؟! ... ازمایش نشون میده همسر شما باردار...

مروارید آبیPart¹¹⁷#چیشدهه (نگران) _ هیچی#وااا+ فقط برو جیمین...

هفتمین عشق Part16_مگه با هرکی حرف بزنم حتما نسبتی باهاش دارم...

هفتمین عشق Part 15+که چشم خورد به کوک قیافه عصبی داشت مشتاق ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط