گفتم از قصه ی عشقت

گفتم از قصه ی عشقت
گِـرِهی باز کنم

به پریشانی گیـسوی تو سوگـند
نـشـــــد....

من دهان باز نکردم
که نرنجی از من

مثل زخمی که لبش
باز به لبخند نشـــــد..!
دیدگاه ها (۱۱)

تـا تـو هـستـےو غــزل هــــستـــ دلـــم تـــنـها نــیــستـــ...

یاد او کردم ز جان صد آه درد آلود خاستخوی گرمش در دلم بگذشت و...

😄 😄 😄 😄

والا 😄 😄 😄

پست اولمه حمایت کنید ❤️

#رئیس پدرم#PART_10به صورتش نگاه کردم با حرص گفتمته.خیابونی خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط