گوشی تو دستت میلرزید
---
گوشی تو دستت میلرزید.
اسم جی روی صفحه بود.
انگار هر بار اسمش میاومد، یه گره تازه تو دلت میافتاد.
چند ثانیه فقط به صفحه زل زدی.
نوشتی… پاک کردی…
دوباره نوشتی…
من……
نفرستادی.
نفس عمیق کشیدی.
به سقف خیره شدی.
صدای پیام صاحبخونه هنوز تو سرت میپیچید.
سه برابر اجاره.
حقوقت.
شرکت.
جی.
دوباره گوشی لرزید.
_ جواب ندادن یعنی نه یا یعنی داری فکر میکنی؟
دندونات رو روی هم فشار دادی.
یعنی دارم خفه میشم جی
یعنی از هر طرف گیر افتادم
چند ثانیه سکوت.
این بار طولانیتر.
_ من نگفتم آسونه
_ فقط گفتم راهه
لبخند تلخی زدی.
راهی که آخرش من بدنام میشم
تو به چیزی که میخوای میرسی
من میمونم با یه برچسب رو پیشونیم
تقریباً فوری جواب داد.
_ اگه فکر میکنی من ولت میکنم، اشتباه میکنی
_ این معامله دوطرفهست
_ من مسئولیتش رو میپذیرم
اشکت بیهوا چکید روی بالش.
تو حتی بلدی مسئولیت احساس خودتو بپذیری؟
یا فقط بلدی دستور بدی؟
سه نقطهی تایپ اومد… رفت…
دوباره اومد.
_ حق داری اینو بگی
_ من بلد نبودم درست رفتار کنم
_ ولی الان دارم راستش رو میگم
سرت رو چرخوندی، به ساعت نگاه کردی.
نیمهشب بود.
همهچی ساکت، جز ذهنت.
اگه قبول کنم
قانون میذارم
این بار مکث نکرد.
_ گوش میکنم
دستت لرزید اما نوشتی:
هیچکس نفهمه
هیچ لمس الکی
هیچ تحقیر، هیچ بازی
و اگه یه بار حس کنم داری ازم استفاده میکنی، تمومه
چند ثانیه…
ده ثانیه…
بعد:
_ قبوله
_ همهش
یه خندهی بیجون از بین هقهقت دراومد.
خونه به نام من، فقط وعده نیست
قرارداد، رسمی
_ فردا وکیل میارم
_ چیزی رو هوا نیست
چشمهات رو بستی.
این تصمیم شجاعانه نبود…
ناچاری بود.
پس فقط بدون
من دارم این کارو از سر علاقه نمیکنم
آخرین پیامش، آرومتر از همیشه بود:
_ میدونم
_ و همینش باعث میشه نذارم آسیب ببینی
گوشی رو خاموش کردی.
پتو رو کشیدی روی سرت.
قلبت هنوز آروم نمیزد.
تو با یه تصمیم،
وارد بازیای شده بودی
که معلوم نبود آخرش
نجاته… یا سقوط.
بچه ها سر این یکی کو. نم پاره شد فکر کنم دیگه یکم خوب نوشتم پس حمایت کنیددد
#جی #تک-پارتی #انهایپن
گوشی تو دستت میلرزید.
اسم جی روی صفحه بود.
انگار هر بار اسمش میاومد، یه گره تازه تو دلت میافتاد.
چند ثانیه فقط به صفحه زل زدی.
نوشتی… پاک کردی…
دوباره نوشتی…
من……
نفرستادی.
نفس عمیق کشیدی.
به سقف خیره شدی.
صدای پیام صاحبخونه هنوز تو سرت میپیچید.
سه برابر اجاره.
حقوقت.
شرکت.
جی.
دوباره گوشی لرزید.
_ جواب ندادن یعنی نه یا یعنی داری فکر میکنی؟
دندونات رو روی هم فشار دادی.
یعنی دارم خفه میشم جی
یعنی از هر طرف گیر افتادم
چند ثانیه سکوت.
این بار طولانیتر.
_ من نگفتم آسونه
_ فقط گفتم راهه
لبخند تلخی زدی.
راهی که آخرش من بدنام میشم
تو به چیزی که میخوای میرسی
من میمونم با یه برچسب رو پیشونیم
تقریباً فوری جواب داد.
_ اگه فکر میکنی من ولت میکنم، اشتباه میکنی
_ این معامله دوطرفهست
_ من مسئولیتش رو میپذیرم
اشکت بیهوا چکید روی بالش.
تو حتی بلدی مسئولیت احساس خودتو بپذیری؟
یا فقط بلدی دستور بدی؟
سه نقطهی تایپ اومد… رفت…
دوباره اومد.
_ حق داری اینو بگی
_ من بلد نبودم درست رفتار کنم
_ ولی الان دارم راستش رو میگم
سرت رو چرخوندی، به ساعت نگاه کردی.
نیمهشب بود.
همهچی ساکت، جز ذهنت.
اگه قبول کنم
قانون میذارم
این بار مکث نکرد.
_ گوش میکنم
دستت لرزید اما نوشتی:
هیچکس نفهمه
هیچ لمس الکی
هیچ تحقیر، هیچ بازی
و اگه یه بار حس کنم داری ازم استفاده میکنی، تمومه
چند ثانیه…
ده ثانیه…
بعد:
_ قبوله
_ همهش
یه خندهی بیجون از بین هقهقت دراومد.
خونه به نام من، فقط وعده نیست
قرارداد، رسمی
_ فردا وکیل میارم
_ چیزی رو هوا نیست
چشمهات رو بستی.
این تصمیم شجاعانه نبود…
ناچاری بود.
پس فقط بدون
من دارم این کارو از سر علاقه نمیکنم
آخرین پیامش، آرومتر از همیشه بود:
_ میدونم
_ و همینش باعث میشه نذارم آسیب ببینی
گوشی رو خاموش کردی.
پتو رو کشیدی روی سرت.
قلبت هنوز آروم نمیزد.
تو با یه تصمیم،
وارد بازیای شده بودی
که معلوم نبود آخرش
نجاته… یا سقوط.
بچه ها سر این یکی کو. نم پاره شد فکر کنم دیگه یکم خوب نوشتم پس حمایت کنیددد
#جی #تک-پارتی #انهایپن
- ۴۵۵
- ۰۸ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط