دلممی جوید آن چشم سیاهت

دلم می جوید آن چشمِ سیاهت
بلرزد   از خروش  اشک  و آهت
شُدم حیران تو درکوچه ی غم
کجا جویم  ، نگاهِ  گاه  گاهت؟    
کجا می چرخی ودل با که داری
شُدم  بیچاره   از   بارِ  گناهت
از آن روزی که دل بردی زِپیشم
شُدم  قربانی و  افتاده  چاهت
نظر کن گاه بر این کهنه عاشق
که مردم  از غروبِ  بی نگاهت
دیدگاه ها (۸)

تو را دیدم شبی درجمع مستانگرفته جام می در بین دستانبه دنب...

زندگی صحنه دل بود که من کات شدم”بسکه در محضر چشم تو مجازات ش...

دیشب  رخِ  زیبای  تو دیدمناگه  شده  بیدار  و  پریدمرفتم    ب...

بودنت مهر عمیقی ست،یقین است عزیزقلب تو بکرترین جای زمین است ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط