p2 وقتی فکر میکنه ...

(زمان حال)
بعد از چند دقیقه گریه بالاخره تونستی ذهن بهم ریختت رو جمع کنی خواستی برگردی سر کلاست که یه دوتا دست دور کمرت حلقه شد
با شنیدن صدای گریه آشنای یه مرد آروم برگشتی
_خیلی متاسفم عزیزم
_خیلی معذرت میخوام من درموردت اشتباه کردم
_لطفا. لطفا منو ببخش
با نگرانی توی چشمای پر از اشک و التماسش نگاه کردی وگفتی
+عزیزم خوبی؟تا حالا کجا بودی؟میدونی چقدر نگرانت شدم
_چرا..چرا جوری رفتا میکنی که انگار چیزی نشده
+چون خیلی دوست دارم
_من..من فکر کردم ازم متنفری
_فکر کردم دیگه نمیخوای منو ببینی
همیجوری که داشتی اشکاش رو پاک میکردی توی چشماش نگاه کردی گفتی
+من هیچ وقت ازت متنفرم نمیشم عشقم
بعدش بوسه آورمی به گونه ی اشکیش میزنی و میگی...
#لینو
#هان
#فلیکس
#هیونجین
#چان
#چانگبین
#سونگمین
#جونگین
#اسکیز
دیدگاه ها (۰)

هنگ بوکیییی

به دلیلی درخواست های زیادی که داشتید پستش هم کردم#شوگا #جین ...

بچه برگاش ریخت واقعنم بهش نمیخوره 25 سالش باشه #شوگا #جین #ن...

خدایاااااا

p⁴+ جیمین.. چرا.. چرا اینجوری میکنی *اشک*_ چون.. + چون چی؟ *...

پارت آخرویو جیمین اشکام رو پاک کردم و سوجین رو سریع بردیم بی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط