اربابکیم

#ارباب_کیم♣️

#پارت_69

پرش زمانی به صبح

+آروم از خواب بیدار شدم نگاهی به دور و اطرافم انداختم کسی کنارم نبود.
از تخت پایین اومدم و سمت سرویس رفتم کارهای لازم رو انجام دادم.
درو باز کردم و از اتاق خارج شدم.
معلوم بود که تهیونگ رفته سر کار.
جین و میا هم توی آشپز خونه داشتن صحبت میکردن.

جین:بیدار شدی؟

+آره
تهیونگ رفته سر کار؟

جین:آره رفته

+چطور تو نرفتی؟

جین:میخواستم با میا بریم بیرون.

+آها

+جین و میا رفتن توی اتاقشون منم صبحونمو خوردم و رفتم توی اتاقم که بعد از چند مین پیامی روی گوشیم اومد.

«اگه میشه زود بیا کنار ساحل باهات کار دارم»

لباسامو زود پوشیدم و به ساحل رفتم.
دختره کنار ساحل نشسته بود.

&اومدی؟

+آره
چیزی شده که گفتی بیام؟

& می‌خوام یه کاری برام انجام بدی میدونم که بارداری ولی مطمئنم میتونی.

+چه کاری؟

&میا رو نجات بده.

+منظورت چیه؟
میا رو چطوری نجات بدم.

&میا رو دزدیدن

+میا همین الان داخل خونه بود.

&منظورم میا ی تقلبی نیست میا ی واقعی.

+تو از کجا میدونی اون میا ی واقعی نیست.

&چون منم قبلا همکارشون بودم.

+شاید الآنم باشی.

&اگه بودم چرا باید بهت کمک میکردم ا/ت تو خودت بهتر سر از کارای مافیایی درمیاری تو یه سال پیش تهیونگ آموزش دیدی همه جا باهاش بودی.
کسی که پیش تهیونگ آموزش ببینه رو هیچ کس نمیتونه گول بزنه.

+کجا میتونم پیداش کنم؟

&شنیدم قراره تهیونگ به یه سفر یک ساله ای بره.

+خب جواب من این نبود.

&اگه تو میا ی واقعی رو پیدا کنی سفرش کنسل میشه.

+سفر تهیونگ چه ربطی به میا داره.

& مطمئنی که میخواد بره سفر؟

ادامه دارد...................♣️
دیدگاه ها (۶)

#ارباب_کیم♣️#پارت_70&ا/ت تهیونگ نمی‌خواد بره سفر.+پس چی؟&بای...

#ارباب_کیم ♣️#پارت_71+داشتم سمت پله ها میرفتم که از پشت کشید...

#ارباب_کیم ♣️#پارت_68+تهیونگ رفت و برام غذا آورد.شروع کردم ب...

#ارباب_کیم ♣️#پارت_67+همش تو فکر بودم که قراره چه اتفاق‌ی بی...

رفتیم خونه ساعت ۶ بود رفتم حموم بعد خوابیدم با حس دو جسم از ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط