با تو یک شب بنشینیم و شرابی بخوریم

با تو یک شب بنشینیم و شرابی بخوریم
آتش آلود و جگر سوخته آبی بخوریم

در کنار تو بیفتیم چو گیسوی تو مست
دست در گردنت آویخته تابی بخوریم

بوسه با وسوسهٔ وصل دلارام خوشست
باده با زمزمه‌ی چنگ و ربابی بخوریم

سپر از سایهٔ خورشید قدح کن زان پیش
کز کماندار فلک تیر شهابی بخوریم

پیش چشم تو بمیریم که مست‌است بیا
تا به خوش‌باشیِ مستان می نابی بخوریم

صلهٔ سایه همین جرعه‌ٔ جـام لب توست
غزلی نغز بخوانیم و شرابی بخوریم

#هوشنگ_ابتهاج
دیدگاه ها (۲)

تا پیش تر از آن که شوم سنگ در این شبرختِ خود از این مهلکه بی...

‌ای چراغ دل تاریکم ! از این خانه مرو !آشنای تو منم، بر در بی...

‌جانا! دل و جانم آتش افروز از تستناسازی این بخت جگرسوز از تس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط