استاد کیم

(استاد کیم )
پارت ۲۵

مینو : فکردی میترسم از ریاضی
تهیونگ : اگه نمی‌ترسید ی هر روز سه برابر درس بهت نمی‌دادم
مینو : استاد زور گو
تهیونگ : شیطونی خانم کوچولو
یون وو : اگر حرف های نیش زهر ها رو تموم کردین ... مینوووووو اون لیوان کوفتی رو بزار
مینو غرق در چشم های تهیونگ بود
تهیونگ هم همینجور خیره در چشم های مینو بود تا اینکه یون وو از تو کیف مینو رژلب اش را برداشت
یونهی : یون وو نکن ولش کن ترو خدا
یون وو : صبر کن .... مینو رژلب تو رو میدم به دوست دخترم
یهویی مینو نگاه اش را به یون وو دوخت
مینو: بزارش سره جاش مگرنه
یون وو : اول لیوان را بزار
مینو : باشه عوضییی
تهیونگ : مینوووو
مینو : باشه استاد ..
مینو لیوان را گذاشت رو میز و یون وو کانگ دا و تهیونگ خندیدن که باعث ناراحت شدن مینو شد،
مینو اخم کرد بلند شد کیف اش را برداشت و راهی شد و گفت
مینو : بریم عمه
یونهی : کجا مینوووو ای بابا دیدی قهر کرد یون وو از دسته تو
یون وو: بزار بره
یونهی هم به دنبال مینو رفت
تهیونگ : یون وو ناراحتش کردی
تهیان : همش تقصیره شما ها هست اگه شما نمیخندین مینو ناراحت نمیشد
تهیونگ : درسته
تهیونگ در فکر فروع رفت شاید کارش اشتباه بود
مینو و یونهی با کمی فاصله از آن ها جلو میز ایستاده بود
نگاه ها سنگینی رو خودش حس میکرد تهیونگ و کانگ دا همش به مینو نگاه میکردن
مینو ... درسته از شدت خوشگلیم دیونه شدن هم تهیونگ و کانگ دا نباید بهم میخندیدین
موهای رو گردن اش را پشته شانه هایش انداخت و درست همش کارهایش باعث دیونه گی استاد کیم و کانگ دا میشد
تهیونگ .... این دختر خیلی خوشگله با اون لباس ها که پوشیده همه رو جذب خودش میکنه خیلی خیلی خوشگله اصلا هیچ وقت همچین دختری ندیده بودم
مینو سمته سرویس قدم برداشت تهیونگ و بقیه باعث ناراحتی اون دختر شده بودن تهیونگ بلند شد و به دنبال مینو رفت

جلو در سرویس بهداشتی منتظر موند تا اینکه مینو رو دید
مینو: استاد کیم شما اینجا چیکار میکنی
یه زن از سروی بیرون اومد و رفت تهیونگ هم منتظر اون بود که بره یهویی مچ دست های مینو را گرفت و هولش داد سمته دیوار خیلی ازش دور بود و فقد نمیذاشت که بره فاصله بینشون خیلی زیاد بود
تهیونگ : ....
دیدگاه ها (۱)

(استاد کیم )پارت ۲۶تهیونگ: چرا قهری کردی ها مینو : استاد ......

(استاد کیم )پارت ۲۷زندگیم هستی که اینقدر دوست دارم نمیتونم ا...

(استاد کیم )پارت ۲۴کانگ دا : تصادف کردیم من با مینو خانم و خ...

استاد کیم پارت ۲۳خانم لی : نه دخترم زیاد نمی‌رفت لیوان برایه...

#pain #P⁴«ویو جونگکوک» کانگ: دارید چه غلطی میکنیدد!!! همه بر...

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط