نه قرارزخم خوردن

نه قرارِزخم خوردن.......

نه مجالِ آه دارم
#سعدی #عاشقانه
دیدگاه ها (۳)

مثل درختی ،که به سوی آفتاب قد می‌کشد ...همه‌ی وجودم دستی شده...

نوری و نهان از من، حوری و رَمان از منبوس از تو و جان از من، ...

هوای شعر من ابری  ردیفش فعل دشواریدلم پر درد و آشفته ز باران...

تمام شهر تو را می خوانند تنها منم که تو را می نویسم ... #رضا...

دارم گم میشم میرم مدرسه اه

ما را تو به خاطری همه روز-الی#سعدی #شعر #شعر_کوتاه #شعرگرافی...

تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی- الی#سعدی #شعر #شعرگراف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط