چندپارتی

#چندپارتی
#درخواستی
Part 3
¥خب دخترجون ببین اینجا قوانین خودشو داره و نمیتونی هرکاری که میخوای بکنی و همونطور که ارباب گفت یه خدمتکار جدید هستی لباستم برات گذاشتم روی تخت برش دار و بپوش و بیا پایین تو آشپزخونه تا همه چیزو کامل بگم
+بله چشم فقط اینکه من اسمم ات هست انقد نگید دخترجون
¥باشه(خنده)
ات ویو^
هع بیا زندگی همش بدبیاریه اینم مدرکش اه
این چه لباس تخمه‌ای‌عه اه الان من اینو بپوشم؟اه
با هر زوری که شده لباسو پوشیدم و رفتم پایین و یکم طول کشید تا آشپزخونه رو پیدا کنم البته آشپزخونه اندازه خونه‌ی اجاره‌ای که من دارمه این آشپزخونه‌ست واقعا؟
¥خب بلخره اومدی چرا انقد طولش دادی؟
+نتونستم پیدا کنم
¥اها که اینطور(خنده)
¥خب ببین ات تو کارت اینجا بیشتر پخت و پز و درست کردن غذا برای اربابه اگه دیدیم تو این کار خوبی که میزارم چند نفرم کمکت کنن ولی اگه خوب نبودی باید تمیزکاری کنی
+او آشپزی خوراک خودمه
¥که اینطور..پس برای شام برای ارباب یه غذای خوب درست کن
+از امروز؟؟؟
¥نه پس هفته‌ی بعد بدو دختر کارتو شروع کن
+چشم
¥اها و اینکه قوانین ببین نباید ارباب رو جور دیگه ای صدا بزنی
نباید رو حرف ارباب حرف بزنی
و اینکه فرار هم نداریم چند نفر سعی کردن فرار کنن اما...خلاصه فکر فرار به سرت نزنه که بد میشه برات و اینکه اگه هرکدوم از قوانینو رعایت نکنی مجازات داره پس حواست باشه
+بلههه چشم