یادش بخیر

یادش بخیر
کنار دریای خلیج چه شوقی داشت
وقتی دهها بار
نامم را صدا می زدی
و من به عمد
صدای موجهای دریا را بهانه نشنیدن صدایت می کردم
و تو هرگز ندانستی
که من صدایت را بیشتر از نامم دوست داشتم
دیدگاه ها (۳)

نمی دانی چقدر حالم را خوب می کند با کمی حاشا کردن تو به رفتن...

می خواهم یقه ی بی خوابی هایم را بگیرم و پرت کنم لای دفترهای...

بعد حسرت بوسیدن لبهای تو ای کاش می دانستی از تنهایی فنجان ها...

غرق عشق تو شدم ، بلکه تو شاید روزیدل به دریا بزنی ، عازم دری...

وسط یه بازار شلوغ خیلی اتفاقی چشمامون بهم قفل شد... پلک نزد،...

جیمین فیک زندگی پارت ۴۵#

سناریوی گریه آور فول(وقتی سالهاست فرار کردی و تو کانادا پیدا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط