صنما به چشم مستت دل و جان غلام دستت

صنما به چشم مستت دل و جان غلام دستت
به می خوشی که هستت ببر اختیار مستان
چو شراب لاله رنگت به دماغ‌ها برآید

گل سرخ شرم دارد ز رخ و عذار مستان
دیدگاه ها (۱)

زندگی سرد بود اما عشقمی توانست کارگر باشد!می توان قطب را جهن...

سایه‌ای بر دل ریشم فکن ای گنج روانکه من این خانه به سودای تو...

صدای آب می اید مگر در نهر تنهایی چه می شویند ؟

ڪاش‌بودی‌تادلـم‌تنھانبودتااسیرغصه‌ی‌فردانبود ڪاش‌بودی‌تابرای...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

میان باغ گل سرخ‌های و هو داردکه بو کنید دهان مرا چه بو داردب...

﷽‌#آقای‌من🍁همه هست آرزويم كه ببينم از تو رويیچه زيان تو را ك...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط