ParT_7

بعد از یک ربع رسیدیم
پیاده شدیم و به سمت درب ویلا رفتیم


یکی از نگهبان ها جلو اومد و بعد از گرفتن کارت ورود و چک کردنش با گفتن خوشامد گویی اجازه داد که وارد بشیم


همگی به سمت دنج ترین میز سالن رفتیم و نشستیم


کمی بعد چند تا از همکلاسی هامون ااومدن و شروع کردیم
به احوالپرسی و صحبت


چند مین بعد اون دختری که امروز تولدش بود به جمعمون اضافه شد

_ممنونم از اینکه تشریف آوردید


خواهش میکنم عزیزم، امیدوارم که خوشت اومده باشه از هدیم..


_میشه گفت بهترین هدیه ایه که تا حالا گرفتم، خیلی متفاوت تر بود...


خوشحالم که خوشت اومده..


همونطور به بقیه بچه ها هم خوش آمد گفت و بعد از کمی صحبت تصمیم گرفت که جمع رو ترک کنه و بره از مهمون های جدید استقبال کنه.


من هم بلند شدم برم توی تراس تا یه هوایی عوض کنم


روی کاناپه نشستم و جام نوشیدنیم رو توی دستم تکون دادم


کمی از محتویاتش رو نوشیدم و وقتی حس کردم حالم بهتره بلند شدم تا برم پیش بچه ها


ولی همین که قدم اولو برداشتم بی حواس توی بغل کسی فرو رفتم

...ممنون میشم با لایک و کامنتاتون بهم انگیزه بدید و حمایتم کنید🤗...

...کپی»گزارش با 8 تا اکانت»در نتیجه پیجتون مسدود میشه دلبندم😄❤...