از ته دل خندید و با دست زد به شونم

.
از تهِ دِل خندید و با دست زد به شونَم !
بهش گفتم: هنوزم عادت داری وقتی میخندی کسی که کنارت وایستاده رو بزنی؟!
دوباره خندید .
بیشتر دقت کردم و دیدم یه چیزی از خندیدنش کم شده یادم افتاد
قبلا که میخندید دستشو میگرفت جلویِ صورتش،
اونوقتا میگفت وقتی میخندم بینیم بزرگ دیده میشه واسه همین اینکارو میکنم.
گفتم: اما دیگه عادت نداری موقعِ خندیدن دستتو بگیری جلو صورتت، نه؟!
به فِنجونِ کنار دستش نگاه کردو از سرِ آسودگی یه نفس عمیق کشید:
وقتی عاشق کسی میشی و مطمئنی اونم
عاشقته دیگه برات چه فرقی میکنه جلویِ دیگران چجوری بخندی ،
چه فرقی میکنه جایِ آبله ی گوشه ی چشمت با لیزر از بین نره ،
چه فرقی میکنه خسته که میشی زیر چشات گود می اٌفته و تیره میشه ....
تویِ عشق فقط نظرِ یک نفر مهمه ،
وقتی اون میگه قربون خنده هات برم برام کافیه ،
وقتی میگه خستگیاتم قشنگه یعنی دیگه نظرِ هیچکس مهم نیست!
عشق به آدم اعتماد بنفس میده،
من دیگه اون دخترِ خجالتیِ بی اراده نیستم من با عشق کامل شدم .
انگار که تازه متوجه نگاهِ خیره ی من شده باشه پرسید: عاشق نشدی نه؟!
بدون اینکه حرفی بزنم اَبروهامو انداختم بالا و لبخند زدم ...
گفت: پس هنوز ناقصی
خندید و یه ضربه ی دیگه به شونَم زد!!
به چشمایِ درخشانٌ حالِ خوبش نگاه کردم ،
گوشیمو برداشتم و از صفحه ی سیاهش خودمو دیدم
تو دلم گفتم چقدر آدمِ ناقص خسته تَر از بَقیه ی آدماست!!
هنوز داشت میخندید....
.
.

#عشق_به_آدم_اعتماد_به_نفس_میده✌ ️❤ ️
دیدگاه ها (۹)

شبی آزرده از خانهنهادم پا به میخانهپریشان حالو دیوانهسپردم د...

بانو کمی از التهاب دامنت را..یک شاخه از آلاله ی پیراهنت را.....

اولِ همه ی داستان‌ها خوب شروع‌میشود!اول داستان پر است از توج...

ای کاش ...شــارژ دو هزار تومانی صداقت هم بودیا شارژ پنج هزار...

سناریو

به عنوان پاتنر pov: چجور پارتنری براتن جیسونگ: یه دوست پسر ک...

نام:وقتی پسر داییت بود بعد از ۱۵ سال دیدیشپارت:۱پدر آدم در م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط