ازدیوانه پرسیدند چهکسی را بیش تر دوست داری
ازدیوانه پرسیدند: چهکسی را بیش تر دوست داری؟
دیوانه خندیدو گفت: عشقم را...
گفتند: عشقت کیست ؟
گفت عشقی ندارم!
خندیدندو گفتند: برای عشقت حاضری چه کار ها کنی؟
گفت : مانند عاقلان نمی شوم، نامردی نمیکنم، خیانت نمی کنم، دور نمیزنم وعدهسر خرمن نمی دهم ، دروغ نمی گویم ودوستش خواهم داشت ، تنهایش نمی گزارم ، می پرستمش،بی وفایی نمیکنم با اومهربان خواهم بود، برایش فداکاری خواهمکرد،ناراحت ونگرانش نمی کنم، غم خوارش می شوم...
گفتند: ولی اگر تنهایت گذاشت، اگر دوستت نداشت،
اگر نامردی کرد چه، اگر بیوفا بود، اگر ترکت کرد چه......؟
اشک بر چشمانش حلقه زد وگفت:
اگر اینگونه نبود که من *دیوانه*نمیشدم......
دیوانه خندیدو گفت: عشقم را...
گفتند: عشقت کیست ؟
گفت عشقی ندارم!
خندیدندو گفتند: برای عشقت حاضری چه کار ها کنی؟
گفت : مانند عاقلان نمی شوم، نامردی نمیکنم، خیانت نمی کنم، دور نمیزنم وعدهسر خرمن نمی دهم ، دروغ نمی گویم ودوستش خواهم داشت ، تنهایش نمی گزارم ، می پرستمش،بی وفایی نمیکنم با اومهربان خواهم بود، برایش فداکاری خواهمکرد،ناراحت ونگرانش نمی کنم، غم خوارش می شوم...
گفتند: ولی اگر تنهایت گذاشت، اگر دوستت نداشت،
اگر نامردی کرد چه، اگر بیوفا بود، اگر ترکت کرد چه......؟
اشک بر چشمانش حلقه زد وگفت:
اگر اینگونه نبود که من *دیوانه*نمیشدم......
- ۷۷۵
- ۱۳ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط