Pt

𝑫𝒊𝒍𝒆𝒎𝒎𝒂 𝒍𝒐𝒗𝒆 "Pt¹⁶"


به قسمت خاصی که یه قسمت کوچیک تر از رستوران بود رسیدم... شبیه به یک جای وی آی پی بود!
و پر از شمع های کوچیک و قرمز... ولی وقتی چشمم به یک میز دو نفره با دو شمع بلند افتاد قلبم و چشمام به سمت مرد روبه روم پر کشید...

آب د..هنم رو بلعیدم و با قدم هایی که سعی می‌کردم نلرزن سمت میز رفتم...
صدای کفش هام رو که شنید نگاهش رو روی من انداخت!
و چقدر این نگاه پیش چشمای من زیبا بود‌...

به نشانه احترام از جاش بلند شد و صندلیم رو عقب کشید...
تک تک حرکاتش جذاب بود و اصلا خطایی نمیکرد، آروم و لبخند بر ل...ب سرجام نشستم و وقتی نگاهش کل اجزای صورت و بد..نم رو برانداز کرد خجالت تو وجودم ریشه کرد.

سرتاپام رو که برانداز کرد نیمچه لبخندی زد و گفت: +خوش اومدی!
ل...بام از هیجان میلرزید و دستام یخ کرده بود.
آرا:_ خ...خیلی ممنونم..
+اسمت چی بود؟!

آرا:_ پارک آرا... و شما؟!
+جئون جونگ‌کوک
اسمش رو بارها و بارها تو دلم تکرار کردم...
آرا:_ خوشبختم آقای جئون‌..
کوک:+ از دخترای رسمی خوشم نمیاد!

با جسارت گفتم:_ پس نباید با من قرار میذاشتید...
وقتی پوزخندم رو دید یک لنگه ابروش بالا پرید.
کوک:+ اما از دختر های جسور چرا... خوشم میاد!
ل...ب هام رو ریز گزیدم و دستم رو سمت کتم بردم و آروم از روی شونه هام برش داشتم و پشت صندلیم گذاشتم.

وقتی به سمتش برگشتم نگاهش قفل لباسم بود و این برای منی که اولین قرارم بود خجالت آور بود!
نگاهش بالا اومد و مستقیم چشمام رو هدف قرار داد:+ خیلی خوشگلی...
دیدگاه ها (۰)

𝑫𝒊𝒍𝒆𝒎𝒎𝒂 𝒍𝒐𝒗𝒆 "Pt¹⁷"یهو ده..نم بی هوا باز موند... به مننن گفت...

𝑫𝒊𝒍𝒆𝒎𝒎𝒂 𝒍𝒐𝒗𝒆 "Pt¹⁸"یک لحظه نگران شدم و یاد اون آقایون جلوی ر...

𝑫𝒊𝒍𝒆𝒎𝒎𝒂 𝒍𝒐𝒗𝒆 "Pt¹⁵"دیگه حرفی نزدم... فقط قلبم بود که حرف میز...

𝑫𝒊𝒍𝒆𝒎𝒎𝒂 𝒍𝒐𝒗𝒆 "Pt¹⁴"م.آ: چیییی؟! سر قرار؟! با کییی؟!خنده نخود...

#تک_پارتی #تهکوک#درخواستیتهیونگ نگران در حال درست کردن سوپ و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط