ادامه پارت

ادامه پارت ۳۲

∆اگر اجازه بدید من یه نظری بدم
_بله بفرماید؟
∆بیشتر زوجین تاریخ تولد عروس رو برای مهریه مشخص میکنن شما هم همین کار رو کنید.
_اخه بنازم به نکته ظریفی اشاره کردی.
+برو بابا چخبره
÷دنیا بر عکس شده
محراب در حالی که سعی میگرد جلوی خندش رو بگیره گفت.
×آقا مهریه رو کی داده کی گرفته دیانا بزار مهر کنه بعد اگر خواستید جدا بشید ببخش مهریت رو کاری نداره.
_ببین این محراب هم به نگات ظریفی اشاره میکنه.
÷آره بابا هر از گاهی حق میگه بچه
نگاهم رو صروت همه چرخید و اخر رو صورت ارسلان ثابت موند.
ارسلان چشاش رو اروم روی هم گذاشت و باز کرد.
باشی زیر لب گفتم که محراب گفت.
×خب حالا تاریخ تولدت رو بگو به عموی
چش قری بهش رفتم و گفتم.
+تاریخ تولدم۱۳۸۱/۹/۲۸
_بع اضافه صد شاخه گل....
رو به محشاد کرد گفت
+چه رنگی دوست داره؟
÷بنفش سفید
_بع اضافه صد شاخه گل رز بنفش و سفید.
+چه خب......
انگشت اشارش رو بع معنای سکوت روی لبام گذاشت که به معنای واقعی لال شدم.
ادامه پارت_۳۲
دیدگاه ها (۹)

⁦¯⁠\⁠_مابایا⁦_⁠/⁠¯part_33ارسلان:بلاخره صیغه عقد جاری شد.نفس ...

⁦¯⁠\⁠_مابایا⁦_⁠/⁠¯part_34دیانا:هنوز قلبم از هیجان تن تن میزد...

⁦¯⁠\⁠_مابایا⁦_⁠/⁠¯part_32دیانا:همه چی انقدر زود داشت اتفاق م...

⁦¯⁠\⁠_مابایا⁦_⁠/⁠¯part_31ارسلان:بعد این که نهار خوردیم دیانا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط